عنوان پایان‌نامه

بررسی تطبیقی مفهوم خداشناسی فطری در آرائ ملاصدرا و علامه مجلسی



    دانشجو در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تطبیقی مفهوم خداشناسی فطری در آرائ ملاصدرا و علامه مجلسی" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 44869
    تاریخ دفاع
    ۱۱ آذر ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    منصور میر

    معرفت فطری از صانع عالم که معرفتی الهی و ناب می باشد ، طریقیت آن برای شناخت خداوند ، جزء متقن ترین طرق خداشناسی بشر است و انبیاء – علیهم السلام – نیز وظیفه ای تذکاری نسبت به آن دارند . از آنجا که این مسئله یک رویکرد درون دینی دارد مورد توجه فکری و خرد ورزی دین پژوهان نحله های مختلف حوزه دین قرار گرفته است . مکتب حکمت متعالیه صدرائی نیز به جهت إعمال روش میان رشته ای در بهره مندی از طرق ادراکی اسلاف و همچنین مکتب روائی مجلسی به لحاظ رویکرد ویژه نسبت به سنت در تفسیر و تأویل گزاره های دینی ؛ منطق گفتمان علمی خاصی را ارئه نموده اند ؛ تا جائی که استخراج معرفتی ، حاصل از مقایسه آراء دو مکتب می تواند ما را به یک حدس علمی از منظر دین برساند . در این رساله علاوه بر تحلیل و بررسی فطرت و معرفت فطری از منظر نحله های مختلف دین پژوه اسلامی ؛ به استخراج مبانی نظری ، تحلیل و تطبیق ره آورد فکری مدرسه حکمت متعالیه و مکتب روائی در خصوص معرفت فطری خداوند پرداخته شده است. مؤسس حکمت متعالیه بر این باور است که این معرفت ، شناختی پیشینی ، عام ، غیر اکتسابی ، بسیط ، تغییر ناپذیر برخاسته از ربط و حصه وجودی معالیل به علت العلل بوده است . رأی بنیانگذار مکتب روائی هم ، این می باشد که : شناخت فطری ، شناختی پیشینی ، آن سوئی ، خدادادی ، کلی ، اجمالی ، ثابت ، برخاسته از رابطه خالق و مخلوق به مقدار قرب و بعد انسان به خدا می باشد . تفاوت مبادی این دو دانشمند موجب دوگانگی در رویکرد و نتایج در مفهوم مسئله شده است .
    Abstract
    Abstract: The innate knowledge, from the creator of the world, which is divine and pure, is a method for knowledge of God. This method is one of the most secure methods for theism and prophets -peace be upon them- have recollection duty about it. Since this subject has an inside religion –theological- approach, Islamic theologians in different circles of religion have deeply taken it into consideration. Since Mulla Sadra in his al-Hikma al-muta`alya (thet ranscendent wisdom) incorporates an interdisciplinary methodology, using his predecessors methods for cognition, and narrativism school of thought used by Majlesi- which considers tradition as having a basic role in interpretation of religious propositions-, presented a special scientific discourse. Thus, by comparative study of the views presented by these two schools, we may get to a scientific understanding from the viewpoint of religion. In this thesis, we present an account and analysis of innateness and innate knowledge from perspective of different schools in Islamic theology, then deduce theoretical foundations, analyze and compare reflective results of the transcendent wisdom (al-Hikma al-muta`alya ) school and narrativism concerning to innate knowledge of God. The founder of the transcendent wisdom believe that innate knowledge is a priori, general, essential, simple and invariable knowledge that arise from existential relation and portion of effects to Final Cause. The founder of narrativism, too, believe that innate knowledge is a priori, heavenly, inborn, general, synoptic and stable knowledge that arise from relation between creator and creation and is dependent to near or far to God. Different approaches and results manifested in these two schools originate from different foundations the two scholars believe in.