عنوان پایاننامه
بررسی تطبیقی رئالیسم انتقادی در آثار نویسندگان روسیه و ایران ( ی.س.تورگینف.ن.و.گوگول بزرگ علوی و سید محمد علی جمالزاده
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات روسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1546/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 52437
- تاریخ دفاع
- ۲۰ اسفند ۱۳۹۰
- دانشجو
- ناهید اکبرزاده
- استاد راهنما
- جان اله کریمی مطهر
- چکیده
- چکیده پایان نامه پیش رو به بررسی تطبیقی رئالیسم انتقادی در آثار نیکلای واسیلویچ گوگول، ایوان سرگئییویچ تورگینف، محمد علی جمالزاده و بزرگ علوی می پردازد. در فصل نخست، به بررسی تعریف رئالیسم انتقادی در اروپا و روسیه پرداخته و از پیشگامان این سبک در ادبیات روسیه سخن می گوییم، سپس آثار با رویکرد رئالیسم انتقادی دو نویسنده روسی یعنی نیکلای واسیلیویچ گوگول و ایوان سرگئی یویچ تورگینف را بررسی نموده و نگاه نقادانه را بر روی آثاری همچون: "بازرس"، "نفوس مرده"، "خاطرات یک شکارچی"و "پدران و پسران" متمرکز می نماییم. با مطالعه مقالات و منابع روسی، به بررسی دغدغه های این دو نویسنده پرداخته و در واقع به این واقعیت ریشه دار در ادبیات روسیه می رسیم که منتقدی چون بلینسکی، گوگول را بنیانگذار این سبک یعنی رئالیسم انتقادی می داند و از آنجایی که رئالیسم انتقادی را مختص روسیه می دانند، نویسنگان روسی پیرو این مکتب اساسأ به تناقض های میان نیازهای ملت و مردم و نظام های اجتماعی که در آن زمان قدرت را در دست داشتند، توجه داشتند. این تناقض ها با آثاری چون " بازرس" و " نفوس مرده" آغاز شده سپس تورگینف ادامه دهنده این مکتب، آنرا به کمالی که خواسته ادبیات است،رهنمون می سازد. در فصل دوم: مباحث بسیار مهمی در حوزه ادبیات داستانی و رئالیسم انتقادی ایران مطرح می شود سپس به ارائه تاریخچه مختصر از رئالیسم انتقادی در ایران پرداخته، اصول و مفاهیم رئالیسم انتقادی، نویسندگان پیشگام این مکتب در ایران و آثار دو نویسنده ایرانی یعنی محمد علی جمالزاده و بزرگ علوی را بررسی می کنیم، آثاری همچون: مجموعه "یکی بود یکی نبود" بویژه "فارسی شکر است"، "چشمهایش" و "گیله مرد". حاصل جستار این پایان نامه جستجو در سطوح مختلف واقعیت و نشان دادن جلوه های رئالیسم انتقادی در آثار این نویسندگان فارسی زبان است که نتیجه آن آشنایی خواننده با این نوع رئالیسم در ادبیات ایرانی است. اگرچه مقالات و مطالب متعددی درباره آثار جمالزاده و علوی نوشته شده است اما در میان بررسی های موجود اشارات پراکنده ای درباره رئالیسم در آثار این نویسندگان یافت می شود. در واقع به جریان رئالیسم در ادبیات داستانی ایران آنگونه که لازم بوده است نپرداخته اند و به تحلیل و بررسی رمان های آغازین تاریخی و اجتماعی بسنده کرده اند. البته نویسندگان شاخصی همچون رضا براهنی، ناصر ایرانی، حسن میر عابدینی، جمال میر صادقی، عبدالعلی دستغیب، محمد بهارلو، علی دهباشی، میشل کویی پرس، کریستف بالایی وجود دارند که خدمات بزرگی به محققان در زمینه ادبیات داستانی ارائه کرده اند. اما این محققان به جریان کلی داستان نویسی در ایران پرداخته اند و آثار نویسندگان مورد علاقه خود را تحلیل و بررسی کرده اند و به شیوه رئالیسم به ویژه رئالیسم انتقادی در داستان نویسی ایران توجه نشان نداده اند. مطالعه در این حوزه ما را با چند واقعیت غیر قابل انکار تا حاصل شدن یک نتیجه گیری علمی-ادبی در حوزه ادبیات روبرو می نماید: 1) گرایش به رئالیسم انتقادی و آغاز پیدایش آن مورد تحقیق و بررسی جدی قرار می گیرد. 2) بررسی "آثار رئالیستی فارسی" به عنوان پدیده جدید ادبی بی شک هم تحت تأثیر تحولات داخلی و هم تحت تأثیر ادبیات خارجی به ویژه روسیه پدید آمد. 3) توجه به بررسی عوامل پیدایش آثار رئالیستی و نشان دادن تطابق ساختار آن با مکانیزم و ساختار جامعه خرده بورژوازی ایران می تواند از دیدگاه جامعه شناسی مفید واقع گردد. در پایان به طور مختصر از تفاوتها و تشابهات این مکتب در ایران و روسیه سخن می رود و از تأثیرگذاری نویسندگان روسیه بر نویسندگان ایرانی گزارشی ارائه می شود. چنین نتیجه می گیریم که تفاوتهای رئالیسم انتقادی در آثار نویسندگان ایرانی و روسی ناشی از وجود سنت های گوناگون ادبی مربوط به دو ملت است، که در ژانر و ایدئولوژی - اصالت هنری داستان ها و رمان های نویسندگان روسی و فارسی تجلی می یابد. در کتابنامه نیز به منابع مورد استفاده در این پایان نامه اشاره شده است
- Abstract
- چکیده به روسی دارد.