شناسایی و تبیین عوامل فردی موثر بر گرایش به رشد در زنان صاحب کسب و کار
- رشته تحصیلی
- مدیریت کارآفرینی- سازمانی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده کارآفرینی شماره ثبت: 297;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54393
- تاریخ دفاع
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
- دانشجو
- شیرین مجد شریعت پناهی
- استاد راهنما
- زهرا آراستی
- چکیده
- در سال¬های اخیر، تعداد سازمان های با موسس و کارآفرین زن با نرخی معادل سه برابر در حال رشد است، با این حال نرخ رشد کسب و کارهای آنان، پایین و مایوس¬کننده است.. عوامل مختلفی می توانند این تفاوت در رشد را بین کسب و کارهای زنان و مردان توجیه کنند. مانند انگیزه های متفاوت مردان و زنان کارآفرین، میزان و نوع تجربیات کاری، دسترسی به منابع مختلف خصوصا منابع مالی، شبکه های کارآفرینی متفاوت و تفاوت در دسترسی و بهره مندی از شبکه های موجود، همچنین تاثیر متفاوت محیط فرهنگی اجتماعی نیز در این میان بی تاثیر نیستند. اما در این میان گرایش به رشد را نباید به عنوان یکی از عوامل مهم تاثیر گذار در پدیده رشد نادیده گرفت در حقیقت این تفاوت در رشد، متاثر¬ از تفاوت های محسوسی است که در میزان گرایش به رشد بین زنان و مردان وجود دارد. پژوهش ها حاکی از آن است که زنان نسبت به مردان گرایش به رشد کمتری در کسب و کارهایشان دارند؛ به عبارتی دیگر کاملا خود خواسته، رشد و نرخ رشد کمتری را در کسب و کارهایشان می طلبند. از آنجا که نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند، عدم توجه به عواملی که بر میزان گرایش به رشد کسب و کار هایشان تاثیر می گذارند، کاملا مانند آن است که به طور عمدی در جهت حذف بخش مهمی از درآمد¬زایی و توسعه اقتصادی کشور اقدام کرده باشیم. عوامل محیطی، سازمانی و فردی مختلفی بر گرایش به رشد در کسب و کارهای زنان تاثیر گذار است. تحقیق پیش رو در پی آن است تا عوامل فردی موثر بر گرایش به رشد در زنان صاحب کسب و کار را بررسی موشکافانه تری نماید. در این تحقیق به منظور شناسایی عوامل فردی موثر بر گرایش به رشد در کسب و کارهای زنان، از مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان کسب و کارهای زنان استفاده شده است و با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، یک مدل سه لایه استخراج شده است. در این مدل اهداف (اهداف اقتصادی، اهداف غیر اقتصادی)، انگیزه ها (انگیزه های کششی، انگیزه های رانشی)، هویت زنانه (تمایل به جذب ذینفعان داخلی، تمایل به جذب ذینفعان خارجی)، ویژگی های فردی(ویژگی های شخصیتی، ویژگی های دموگرافیک، نگرش ها، مهارت ها) به عنوان ابعاد موثر بر گرایش به رشد کسب و کارهای زنان شناسایی شدند. سپس مدل حاصله در یک جامعه آماری بزرگتر به صورت کمی مورد آزمون قرار گرفت. در نهایت عوامل فردی موثر بر گرایش به رشد در کسب و کارهای زنان جامعه آماری اهداف (اهداف اقتصادی، اهداف غیر اقتصادی)، انگیزه ها (انگیزه های کششی)، هویت زنانه (تمایل به جذب ذینفعان داخلی)، ویژگی های فردی(ویژگی های شخصیتی، ویژگی های دموگرافیک در حوزه سن و تحصیلات، نگرش ها، مهارت ها) شناسایی شدند. از دیگر یافته های این تحقیق، سلسله مراتب و شبکه اهداف و انگیزه های زنان صاحب کسب و کار می باشد. روش تحلیل مورد استفاده، دیدگاه تفکر ارزشی می باشد. اهداف بنیادی و کلان منتج عبارتند از: بیشینه سازی سود، کیفیت و اعتبار کسب و کار. همچنین انگیزه های بنیادی و کلان حاصله ثروت اندوزی، ابراز وجود، ایجاد اشتغال برای نزدیکان و رفع محدودیت ها می باشد. شبکه اهداف و انگیزه های زنان صاحب کسب و کار نیز در این تحقیق به دست آمده است. نتایج این تحقیق، به دولت و تصمیم گیرندگان حوزه های زنان کمک می کند تا زمینه های مناسبی برای تشویق و تشجیع زنان صاحب کسب و کار برای راه اندازی و توسعه کسب و کارشان ایجاد کنند. شناسایی عوامل و ایجاد بستری مناسب جهت رشد و نمو آنها می تواند به عنوان یکی از راهکارهای اساسی در ارتقا شاخص¬ اقتصادی مانند نرخ رشد و بهره وری، افزایش درآمد سرانه کشور و ... و نیز ارتقا شاخص فرهنگی مانند افزایش نرخ زن سالاری نسبت به مردسالاری، جمع گرایی نسبت به فرد گرایی و ... و دیگر شاخص های اجتماعی مطرح شود. کلید واژگان: گرایش به رشد، کسب و کارهای زنان، عوامل فردی، تفکر ارزشی، شبکه اهداف و انگیزه های مقطعی-نهایی
- Abstract
- In recent years, the number of businesses by women owner has grown at three times the rate of all ventures. However, women remain inferior in terms of high-growth firms and researchers indicate lower female willingness to growth than male entrepreneurs. There are many reasons that may help to explain growth limitations in women-owned firms; among all, growth orientation is an important factor. Researches indicate that lower female willingness to growth than the male entrepreneurs; i.e. female entrepreneurs voluntarily decide not to have a high rate growth in their firms. A common finding in entrepreneurship literature shows that ventures owned by women tend to be smaller than those by men are. This difference can be due to individual, organizational and environmental factors influencing growth orientation of women entrepreneurs. In such businesses it is important to understand the factors influencing growth orientation. This research has attempted to highlight some of personal factors that exist between Iranian women entrepreneurs. Since half of Iran’s population is women who are more willing to have higher education and contribution in the society, they deal with more challenges rather than their male counterparts. So attention to the factors influencing growth orientation of their ventures is the same as deliberate economic development and national income.. Also this research is the first one which focused on indentifying means/fundamental goals and motives -which absolutely are two important personal factors affecting growth orientation- trough Value Focused Thinking approach within high-growth female entrepreneurs. The methodology of this research is qualitative and a quantitative, which was carried out in order to identifying individual factors and building the means-fundamental objectives network. The results indicated individual factors in four groups of "goals and aspirations", "motives", "female identity" and "personal characteristics". Also we concluded that the root goals of high growth-oriented women entrepreneurs are maximizing profit, quality and firm credit. Also their root motives are getting rich, self expression, job creation and overcoming the limitation. The relations between goals and motives also have been extracted in the resulted network. The result of this research can help decision-makers, government and strategist to create suitable fields for encouraging women business owners for establishing and growing their businesses. Keywords: Growth orientation, women-owned businesses, individual factors, Value focused thinking, Means-Fundamental goals and motives.