عنوان پایان‌نامه

اصلاحات داخلی و گسترش روابط ترکیه با همسایگانش ( ۲۰۱۰-۲۰۰۲ )



    دانشجو در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اصلاحات داخلی و گسترش روابط ترکیه با همسایگانش ( ۲۰۱۰-۲۰۰۲ )" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    روابط بین الملل
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2938;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51423
    تاریخ دفاع
    ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
    استاد راهنما
    محمدرضا تخشید

    سیاست خارجی ترکیه با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال های آغازین قرن بیست و یکم، دستخوش تحولات عدیده شده است. یکی از بارزترین وجوه این تحول، اتخاذ رویکرد چند جانبه گرایی در روابط خارجی این کشور و نزدیکی آن نسبت به همسایگان خویش می باشد. در این چارچوب، هدف اصلی این پژوهش یافتن پاسخی مناسب برای چنین تحولی است. با عنایت به این امر که سیاست خارجی کشورها هم زمان متأثر از عوامل داخلی و خارجی می باشد؛ تحولات داخلی و خارجی ترکیه در دوره زمانی 2010 - 2002 میلادی، مورد بررسی قرار گرفته است. تحولات خارجی نظیر حمله ایالات متحده آمریکا به عراق در سال 2003 و طرح مجدد الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا در سال 2005 از مهم ترین مسائلی بودند که فرآیند سیاست گذاری خارجی ترکیه در دوره مورد نظر را متأثر نمودند. از این رو، برخی پیدایش رویکرد منطقه گرایی در سیاست خارجی ترکیه را در چارچوب روابط ویژه آن با آمریکا و برخی دیگر آن را حرکتی تاکتیکی جهت احراز شرایط عضویت در اتحادیه اروپایی ارزیابی می کنند. با این حال، اصلاحات متنوعی که در حوزه سیاست داخلی به ابتکار حزب عدالت و توسعه در این برهه زمانی صورت گرفته اند، هم به پیشبرد دموکراسی در داخل کشور کمک کرده و هم اتخاذ رویکرد چند جانبه گرایی در مسائل خارجی را اجتناب ناپذیر ساخته است. از مصادیق این چند جانبه گرایی، می توان به افزایش تعاملات ترکیه با کشورهای مجاور خویش اشاره نمود. رشد این تعاملات در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قابل رویت می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه صلح دموکراتیک در روابط بین الملل، ارتباط تنگاتنگی میان اصلاحات دموکراتیک داخلی با تنش زدایی در روابط ترکیه با همسایگانش برقرار کرده است. از این رو، دلیل بنیادین بازگشت ترکیه به مناطق پیرامونی خویش از طریق طرح دکترین عمق استراتژیک، توسط احمد داوود اوغلو را نه تغییرات سطحی منطقه ای و بین المللی، بلکه می بایست پیامد طبیعی اصلاحات چند بعدی در داخل کشور دانست. در واقع، تغییرات مثبت در سیاست داخلی و خارجی ترکیه با هدف یکسانی که همانا تقویت جایگاه این کشور در مناسبات منطقه ای و بین المللی می باشد، انجام می گیرند و نیل به یکی از آن ها بدون توجه به دیگری امکان پذیر نمی باشد.
    Abstract
    By the beginning of 21st century, the turkey’s foreign policy has greatly changed by Justice and Development government. One of the obvious aspects of this evolution is the adoption of multilateral approach in turkey’s foreign relations and détente with its neighbors. In this regard, the current research seeks to find suitable response to this evolution. Taking the effective internal and external factors into account, the author seeks to study the internal and external evolutions of turkey at the era of 2002-2010. External evolutions such as United States invasion to Iraq in 2003 and revising Turkish accession to European Union in 2005 were the main issues which affected Turkish foreign policy making in this period of times. In this respect, some evaluates the emergence of regionalism in turkey’s foreign policy in framework of its special relationship with United States and some believes that it’s a tactical movement in order to accomplish membership criteria’s of European Union. However the various reforms which were implemented by the Justice and Development Parties innovation in this period of times, both assist in progress of democracy inside of the country and have made inevitable the adoption of multilateral approach in foreign issues. The increase of turkey’s interactions with its neighboring countries serves as an example for this multilateralism. In this regard, current research has made integral convergence between democratic domestic reforms and turkeys relations with its neighbors, utilizing democratic peace theory of international relations. Thus, turkeys return to its peripheral regions through Ahmet Davutoglus strategic depth doctrine, has seen as a natural outcome of multidimensional reforms inside of the country, not regional and international superficial changes. In fact, positive changes in domestic and foreign policy of turkey are implementing with the aim of empowerment of turkeys stance in regional and international accusations and it seems impossible to have one of them without other one.