عنوان پایان‌نامه

بررسی فقهی بیع اقساطی



    دانشجو در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی فقهی بیع اقساطی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فقه شافعی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2268ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64768
    تاریخ دفاع
    ۲۸ مهر ۱۳۹۲

    بیع عبارت است از مبادله مال با مالی دیگر به قصد تملیک که بر شروطی از قبیل عاقل و رشید بودن متعاقدین، تعدد طرفین عقد و رضایتشان بر انجام عقد، استوار است و ادله ای از کتاب، سنت، اجماع و عقل بر مشروعیت آن دلالت دارند. بیع اقساطی یکی از انواع بیوع مشروع و جایز است که عبارت است از مبادله ای که در آن مبیع به صورت حال تسلیم می شود و تمامی ثمن، یا قسمتی از آن به صورت مؤجلو در قالب اقساط و أجلی معین و مشخص پرداخت می گردد. جمهور فقها، برمشروعیت بیع اقساطی اتفاق نظر دارند. بیع اقساطی دارای شروطی است، مانند: عدم ختم شدن بیع اقساطی به بیع ربوی، در تملک فروشنده بودن مبیع، عین بودن ثمن در بیع اقساطی و معلوم بودن أجل در بیع اقساطی. بیع اقساطی با بیوع دیگری چون بیع عینه، بیع مرابحه و اجاره به شرط تملیک، مشابهت هایی دارد و لکن مصداق هیچ یک از بیوع مذکور نیست. یکی از مشخصّه های بارز بیع اقساطی افزایش ثمن در صورت تقسیط است؛ جمهور اهل علم بر جواز افزایش ثمن مؤجل بر ثمن حال در بیع اقساطی اتفاق نظر دارند. متعاقدین در بیع اقساطی در معرض عوارض مختلفی از جمله مرگ، جنون و افلاس قرار می گیرند.ظاهریه معتقدند أجل با مرگ فروشنده ساقط می گردد اما جمهور علما شامل: حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنابله قائل به عدم اسقاط أجل هستند. درصورت مرگ مشتری نیز دیون مؤجل وی به دیون حال مبدل می گردند؛ این قول، قول جمهور علمای حنفیه، مالکیه ، شافعیه و روایتی از امام احمد در نزد حنابله و رای مذهب ظاهری است؛ اما عده ای از حنابله معتقدند دیون مؤجل به موجب مرگ مدین(مشتری) به دیون حال مبدل نمی گردند. در هنگام جنون مشتری بعضی از شافعیه معتقدند، دین مؤجل با جنون مدین، به دین حال تبدیل می گردد و جمهور اهل علم، حنفیه، قول صحیح در نزد شافعیه و مذهب حنابله اعتقاد به عدم حلول دین مدین در حالت جنون دارند. در باب افلاس نیز قول مشهور مذهب مالکیه و قولی در نزد شافعیه و روایتی از امام احمد، به حلول دیون مشتری در هنگام افلاس اشاره می کنند اما مذهب حنفی، قول صحیح شافعی و قول مذهب حنابله، قائل به عدم حلول دیون مشتری هستند. فروشنده در بیع اقساطی می تواند جهت اطمینان خاطر از پرداخت اقساط توسط مشتری رهن نهادن عین مبیع را در آغاز عقد شرط نماید.
    Abstract
    Sale is referred to the exchange of a property with another property with the intention of ownership which is based on the conditions such as wisdom and maturity of the transacting parties, number of transaction parties and their consent to the transaction. There are some proofs in the Holy Quran, Prophet’s Tradition, consensus and wisdom indicating its legitimacy. Sale on installment is one of the varieties of the legitimate and permissible sales which is defined as an exchange in which the object of sale is submitted readily and the whole price or part of it is paid during a determined and specified period of time within installments. All Faqihs (Jurisprudents) have a consensus on the legitimacy of sale on installment. This type of sale has conditions such as: Sale on installment should not lead to usury sale; the object of transaction should remain in the custody of seller; price should be exacted and the period should be specified in the sale on installment. Sale on installment is somehow similar to the identical sale, usury sale and lease on the condition of transferring possession although it is not applied to any of them. An evident characteristic of the sale on installment is the increase of price in the installment plan. The knowledgeable collectively agree on permitting the increase of the installed price as compared with immediate payment of the price in the sale on installment with no one found to be opposing this. Transacting parties of the sale on installment are exposed to different effects including death, insanity and indigence. Dhaheriyeh believe that the term shall be rendered null upon death of the seller however the knowledgeable including Hanifis, Malekies, Shafeis and Hanbalis are collectively of the opinion that the term shall remain valid and in the event of the death of the customer the installed debts shall become matured. This is the point of view and opinion of the Hanafi, Maleki, Shafei ulema and a narration by Ahmad Bin Hanbal as well as a ruling by the Dhaheri religion. However, a group of Hanbalis believe that the installed debts would not become due by virtue of the death of the debtor (customer). As for the insanity of the customer some Shafeis believe that upon insanity of the debtor the installed debts shall become matured while all the knowledgeable, Hanafis, correct opinion of Shafeis and Hanbalis believe in non-maturity of the debts of the debtor in the state of insanity. As for indigence too, a common word of the Malekis, a saying by the Shafeie and a narration from Imam Ahmad refer to the maturity of the debts of the customer at the time of indigence however the Hanbali religion, a true saying by Shafei and a ruling by the Habali believe the non-maturity of the debts of the customer in this case. In the sale on installment the seller may ensure the payment of installment by the customer by setting the condition of mortgage of the object of transaction at the beginning of the contract. Key words: Sale, installed, object of transaction, price, installments, seller, customer, debt