عنوان پایاننامه
حقوق بشر از منظر مکاتب نئوپوزتویستی
- رشته تحصیلی
- حقوق بشر
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4100;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75328
- تاریخ دفاع
- ۰۸ مهر ۱۳۹۲
- دانشجو
- امیر احمدی
- استاد راهنما
- محمدجواد جاوید
- چکیده
- ظهور اثبات گرایی در عرصه فلسفه به مثابه پارادایم و ورود آن به دیگر حوزه های علوم انسانی و به تبع آن ایجاد مکتبی نوین به نام اثبات گرایی حقوقی منجر به خروج مفاهیم ذهنی همچون اخلاق از عرصه حقوق شده است به نحوی که حقوق بشر نیز از این تصفیه خود را رها ننموده و بنیادهای حقوق بشر در این مکتب حقوقی بر پایه های نظریه تفکیک(عدم تبعیت قاعده حقوقی از باید اخلاقی) نه تنها خود را از جنس اخلاق ندانسته بلکه مبانی خود را در اراده دولتها یافته است. فرضیه این پایان نامه با تکیه دادن به نظریه تفکیک یعنی قلب اثبات گرایی حقوقی بر این اعتقاد استوار است که چون انسان قادر به شناخت اخلاق و دیگر موضوعات مرتبط نمی باشد لذا حقوق اگر بخواهد خود را به عنوان علم مطرح نماید می بایستی بر بنیادهای عینی(ابژکتیو) استوار گردد که قدرت تحمیل خود بر افراد جامعه را دارا باشد. بر این اساس حقوق بشر را تنها می توان بر اراده دولت و قرارداد استوار نمود و به جای جهان شمولی (به تبع اخلاق جهان شمول) می بایستی قائل به نسبیت بود. متفکرین سرشناس این مکتب حقوقی (کلسن وهارت) با پذیرش نظریه تفکیک یعنی عدم تبعیت حقوق به عنوان آنچکه هست از اخلاق به عنوان آنچکه باید باشد، حقوق را تهی از مبانی اخلاقی دانسته و حقوق بشر را بر بنیادهای ابژکتیو همچون هنجار بنیادین و قاعده شناسایی استوار می نمایند. این مکتب حقوقی با ارائه این نظریه(تفکیک) النهایه خود را در دام نسبیت و مشروعیت بخشیدن به نظام های حقوقی خودکامه انداخته است.
- Abstract
- در متن