عنوان پایاننامه
دوگانه انگاری نفس و بدن مقایسه دیدگاه صدرا و سرل
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2311ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69938
- تاریخ دفاع
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- نفیسه رستمی
- استاد راهنما
- مسعود صادقی
- چکیده
- مسأله نفس و بدن از مسائل قدیم فلسفیِ مطرح درباره انسان است و با تحلیل های متنوعی از سوی فیلسوفان مورد بررسی قرار گرفته و تا کنون درباره آن نظریات متعددی ارائه گردیده است. از این میان صدرا و سرل نیز، هر یک بنابر نگرشِ هستی شناسانه ی خویش، تلاش نموده اند تا راه حلی به زعم خود، به واقع نزدیک تر، منطقی تر و بی اشکال تر را نسبت به آراء پیشین، ارائه نموده تا با تبیین آن بر معضلات مسأله فوق فائق آیند. صدرا با دیدگاهی «وحدت گرایانه، در عین حال غیر تحویل گرایانه» که بنابر آن انسان را در یک کلیت واحد و یک پارچه تعریف می کند؛ بدین صورت که اگر مادی است یا مجرد است، تنها یک حقیقت ذو مراتب است نه ترکیبی از دو وجود مجرد و مادی. سرل نیز با دیدگاهی که بر سرشت زیست شناختیِ حالات ذهنی تأکید دارد و خود آن را «طبیعی باوریِ زیست شناختی» نامیده است؛ به نحوی که نه موافق با انکار مدعیات مسلم از سوی مـادی باوران است و نه می پذیرد که ذهن، در عین این که جوهری مجـزاست، با بقیه عـالمی که می شناسیم در تلائم باشد. با این شباهت که هر دو متفکر را نه می توان از دوگانه انگاران جوهری قلمداد کرد و نه در زمره یگانه انگاران یا فیزیکالیست های رایج و مادی باور محسوب نمود و هر یک به نحوی راه حل پیشنهادی خود را موفق تر از دیگر آراء مطرح شده در این زمینه بر می شمرد و برای تبیین مدل پیشنهادی خود، به سراغ نگرشِ هستی شناسانه ی موجود زمانِ خود می رود و به اصلاحاتی بنیادین در آن ها می پردازد و با این تفاوت که هر یک، بر اساس مبانیِ هستی شناسانه ی مورد باور خویش، رویکردی را در حل مسأله در پیش گرفته است که به اختلافاتی اساسی، مانند تفاوت مبنایی در تبیین حقیقتِ ویژگیِ پدیده هایی ذهنی چون کیفی بودن و علیت، انجامیده است. به طوری که با وجود تمامی تشریح و تفصیلاتی که هر دو فیلسوف در حل مسأله نفس و بدن ارائه می دهند؛ آرای هر کدام از ایشان خالی از ابهامات نیست. ابهاماتی جدی که همچنان مسأله نفس و بدن را در استدلالی که هر دو بر مدعای خویش آورده اند، ناتمام باقی نهاده است.
- Abstract
- Duality of body and soul has constituted one of the most traditional, philosophical topics since long ago that has encountered diverse analyses by the philosophers. Based on their ontological opinions, Sadra and Searle have made attempts to offer real-like, more accurate, and more logical solutions compared to their previous ideologists in order to overcome the problem through shedding light thereon. A unitarian, though non-reductionist, Sadra defines human being as a single, monolithic totality so that, whether abstract or concrete, he/she is a double-aspect reality rather than a combination of two abstract or concrete essence. Taking resort to a viewpoint emphasizing upon biological nature of mental states, Searle considers himself as a biological naturalist so as neither to accept incontestable denials of materialists, nor to admit that the mind, despite its separate essence, is in conflict with the rest of the world as known by us. Opinions made by each of the two thinkers come by some levels of obscurity with the similarity that the two are neither dualists nor material-oriented, ordinary Unitarians and physicalists. Rather, both of them regard their own proposed solutions as the most successful one in the relevant aspect, addressing ontological points of view of their time in order to crystallize their suggested model which came with fundamental modifications thereto. The two’s difference lies, in addition, in their problem-solving approaches, which, based on their own ontological principles, have led to deeply-rooted disagreements as in actuality of mental phenomena, qualitativeness, and causality so that their descriptions respecting issues like soul and body are ambiguous, the ambiguities which have left unanswered the issue of soul and body. Key words: Sadra; Searle; body; soul; mind; brain