عنوان پایان‌نامه

اتاق زندگی طراحی کوچکترین واحد سکنی مبتنی بر تعریف معماری زنده از نگاه کریستوفر الکساندر



    دانشجو در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اتاق زندگی طراحی کوچکترین واحد سکنی مبتنی بر تعریف معماری زنده از نگاه کریستوفر الکساندر" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    معماری داخلی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 60799
    تاریخ دفاع
    ۲۷ شهریور ۱۳۹۲
    دانشجو
    سحر مرادی
    استاد راهنما
    سیدغلامرضا اسلامی

    چکیده هدف پایان‌نامه، «از فضای ذهن تا مکان "زنده¬گی"»، تجویز الگو¬های مشخص و یا باید و نباید¬ها نیست، بلکه پیشنهاد رویکردی در طراحی است که به خلق مکان و صمیمیت بین فرد و محیط‌اش منجر می‌شود. البته آگاهیم که نقش معمار شرط کافی برای رسیدن به این هدف نیست اما در سهم خود تلاش می‌کند. مشکل و مسئله مورد توجه موضوع غریب بودن کاربر نسبت به فضای مسکونی امروزی است که می‌توان این را بخشی مربوط به جدایی بین دانشجوی معماری با فرایند و روند طراحی خویش بدانیم. با تخصصی شدن طراحی معماری این شکاف بیشتر شده و توجه به فضای پس از تولد طرح رها گشته و پس از استفاده کاربر می¬میرد و گاهی در همان بدو طراحی مرده به دینا می‌آید. موارد ذکر شده نقطه عزیمت و انگیزه برای پیش گرفتن یک رویکرد جدید و تا حدودی ناشناخته می‌باشد. هدف اینجا آشتی دادن کاربر و طراح در بدو فرایند طراحی است تا شاید دوستی کاربر با طرح و فضای خویش منجر به زنده نگه داشتن فرایند طراحی در فضای خلق شده پس خارج شدن معمار از صحنه شود. برای پرداختن به گوشه¬ای از این مسئله و امتحان کردن آن به صورت طرح، منطقی¬ترین راه که دیده شد نگاه کردن به فعالیت، اندیشه، نحوه زندگی فرد، در نظر گرفتن مواردی چون ناخودآگاه، خاطره و ادراکات حسی او برای برقراری ارتباطی صمیمانه بین شخص و خانه¬اش بوجود آید. از آن‌جایی که در این طرح کاربر و طراح یکی هستند تأکید بر آن است که هر چه گفتگو و معاشرت روشمند بین این دو در کار باشد درک از فضای‌های ذهنی آنها نیز بیشتر می‌شود و نتیجه طرح به جنسی از صمیمت در می‌آید. می‌خواهیم که از طریق خوداندیشی به «فضای¬خود شناسی» برسیم و نهایتاً بالعکس. این تحقیق با رویکردی نزدیک به پدیدار شناسانه در یک پیشگفتار و در دو بخش این چنین ارائه شده: در پیشگفتار روند رسیدن به موضوع و افکاری که منجر به طرح شده آمده، در بخش اول فصل اول تعریف و جایگاه موضوع، فصل دوم مبانی نظری مربوط به طرح و فصل سوم نمونه¬های موردی برای روشن کردن رویکرد آورده شدند. در بخش دوم فصل چهارم فرایند طراحی توضیح داده شده است. در فصل پنجم ارائه طرح «خانه من و پنجره‌هایش» را داریم که خود شامل زیر مجموعه نمایان‌سازی فضا، تکمیل و نمادین‌سازی فضا می‌باشد که طبق دیدگاه پدیدارشناسی شولتز تقسیم‌بندی شده. در سپس روایات مأوای خویشتن به طرح‌هایی تمثیلی کشیده شده. در فصل آ
    Abstract
    Abstract The objective of this thesis, “ A ‘Living’ Room; The Design of the Smallest Unit of Living According to Christopher Alexander’s Living Architecture”, is not to prescribe a series of do and don’t patterns, but to suggest an approach to design which leads to the creation of place and intimacy between a person and their surrounding environment. Although we are fully aware that the role of the architect alone will not suffice to meet this objective, however we strive at our own share in this matter. The main problem and issue that is of our interest is the separation between the occupant and today’s residential spaces they inhabit, which can be partly related to the levels of separation between architectural students with the process of their design. With specialization in architectural design growing, this split has deepened and the spaces created after the design is completed are neglected and after the user occupies the space it is left to die and at times the designs are born dead from the beginning! The mentioned above are the starting point and an inspiration to pursue a new and almost unknown approach. The goal here is to understand these current problems in order to befriend the user and designer at the beginning of the design process such that maybe a friendship between the occupant and their space will lead to aliveness of the design process, even after the architect has left the design scene. To tackle a corner of this subject and test the results as a design project, the most logical path that has been identified was to observe the activities, thoughts, lifestyle, aspects such as the subconscious, memories and sensory perception in order to create intimacy between the user and its home. Since the designer and occupant have been chosen to be one in this project, an emphasis is made on the levels of interaction and methodological discussions between the two such that mutual mental understanding develops to result in a more intimate physical space.