عنوان پایان‌نامه

بررسی و نقد نظر دیوید هیوم در باب مسئله شر



    دانشجو در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی و نقد نظر دیوید هیوم در باب مسئله شر" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1792;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 43240
    تاریخ دفاع
    ۱۳ مهر ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    عبدالرسول کشفی

    چکیده: مسأله ¬شر از موضوعات مهم، و شاید مهمترین موضوع، در مباحث فلسفه دین است. این مساله تا قبل از دیویدهیوم صورتبندی و جهت¬گیری چندان دقیقی نداشت. به همین دلیل رویهمرفته پاسخهای خداباوران به آن کلّی بوده است. هیوم نخستین فیلسوفی است که مسأله شر را به شکل دقیق و با جهت¬گیری مشخّصی بیان کرد و از این طریق آغازگر بحثهای جدّی و جدیدی در فلسفه دین شد. به نظر او مسأله شر به دو صورت است: 1.مسأله منطقی¬شر، که براساس آن میان گزاره مربوط به وجود شر و گزاره¬های مربوط به برخی صفات(مطلق) خداوند نوعی ناسازگاری منطقی است 2.مسأله قرینه¬ای¬شر، که می¬گوید باور به وجود خداوند عقلانی نیست. هیوم با نقد پاسخهای ادیان وحیانی و طبیعی به مسأله شر این دو نوع مسأله را تبیین می¬نماید. باتوجه به آرای علامه طباطبایی و الوین پلانتینگا می¬توانیم نظر هیوم در مورد مسأله شر را در سه بخش نقد کنیم: 1.نقد پیش¬فرضهای هیوم در این مسأله باتوجه به نظر علامه طباطبایی 2.نقد مسأله منطقی شر براساس نظر پلانتینگا(دفاع اختیارگرایانه) و یکی از نتایج مهم آن یعنی ردّ نظریه عدل الهی باتوجه به آرای فلسفی و دینی علامه طباطبایی 3.نقد دوبخش مسأله ¬قرینه¬ای¬شر. نخست، بررسی اشکال هیوم در مورد استنتاج علّی با توجه به نظر علامه¬طباطبایی و سپس نقد نتیجه آن یعنی نامعقول شمردن باور به وجود خداوند باتوجه به نظر پلانتینگا. ما در این رساله می¬کوشیم با تحلیل مفاهیم بنیادین در مسأله شر و بررسی دقیق نظر هیوم، آن را در این سه بخش به چالش بگیریم. واژگان کلیدی: هیوم، علامه¬طباطبایی، پلانتینگا، شر، مسأله شر، مسأله منطقی شر، مسأله قرینه¬ای شر، دین وحیانی، دئیسم، استنتاج علّی، عدل الهی، دفاع اختیارگرایانه.
    Abstract
    Abstract: The problem of evil is one of the important topics in philosophy of religion and probably the most important one. This problem didn't have such an exact form and direction before David Hume. So, totally the answers of believers to it were so general. Hume is first philosopher who stated this problem in an exact form and specified direction, and started some new and serious discussions by this problem in philosophy of religion. According to Hume, the problem of evil is divided in to two forms: 1.According to the consistency problem of evil, there is some sort of logical inconsistency between the predicate about existence of evil and the predicates about some of the (absolute)attributes of God 2.Evinential problem of evil which argue that believing in God is irrational. Hume explains these two problems by criticizing the answers of the revealed and natural religions to the problem of evil. According to Allameh Tabatabai and Alivin Plantinga points of view we can criticize Hume's view about problem of evil and divide it in to three parts: 1.To Criticize Hume presuppositions in this problem according to Allameh Tabatabai's view 2.To criticize cosistency problem of evil based on plantinga's view(free will defence) and one of its important results, that is rejection of theodicy based on Allameh Tabatabai's philosophical and religious views 3.To Criticize two parts of evinential problem of evil. First, studying the Hume's question about casual inference according to Allameh Tabatabaei opinion and then to criticize it's result i.e. irrationality of believing in God with attention to Plantinga's view. This thesis is trying to challenge Hume's view in these three parts by analyzing the basic senses of problem of evil. Kay Word: Hume, Allameh Tabatabai, Planting, Evil, Problem of evil, Consistency problem of evil, Evinential problem of evil, Revealed religion, Deism, Casual inference, Theodicy, Free will defence.