عنوان پایان‌نامه

مبانی تفسیری مشهدی قمی در تفسیر کنزالدقائق



    دانشجو در تاریخ ۰۸ مهر ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مبانی تفسیری مشهدی قمی در تفسیر کنزالدقائق" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1804ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 43925
    تاریخ دفاع
    ۰۸ مهر ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    امیر جودوی

    چکیده هدف این تحقیق، آشنایی، بررسی و ارزیابی مبانی تفسیری (به معنی اعم) میرزا محمد مشهدی قمی در تفسیر کنزالدقائق است که یکی از تفاسیر جامع و برجسته شیعی در قرون اخیر (قرن 12هـ . ق) می‌باشد. برای وصول به این هدف، ضمن تعیین محورهای اصلی مبانی اعم تفسیری وی، از جمله جمع بین عقل و نقل، رفع تعارض ظاهری میان آیات قرآن، استفاده بهینه از روایات معتبر با ذکر سند، جمع بین احادیث به ظاهر متعارض، نقد اقوال مفسرین، پرهیز از تفسیر به رأی، مقابله با اسرائیلیات، تعمیم معنای آیات و جمع بین مصادیق و... به صورت فردی و مقایسه‌ای مورد کنکاش قرار گرفته است. بخشی از دستاوردها بیانگر غلبه بُعد روایی در معارف الهی و بُعد ادبی در معارف بشری، و نیز پایبندی او در تفسیر به اصول شیعی به دلیل استفاده از تفسیر ولایی آیات است و مجموع دستاوردها نشان می‌دهد که وی شخصیتی نقاد، منطقی و قانون‌پذیر است.
    Abstract
    Summary The purpose of this research is scrutinizing, evaluating and becoming familiar with the rendition structures (in a more general meaning) of Mirza Mohammad Mashhadi Ghomi in the rendition of “Kanz al-Daghaegh” which is one of the plenary and prominent Shiite renditions in the recent centuries (12th century). In order to reach this goal, while appointing the main axels of his more general rendition structures, consisting the sum of the mind and the narration, the obviation of the outward disagreements between the phrases of the Quran, optimum use of credible narrations with documentation, the sum between seemingly disagreeing Ahadith (the prophet’s sayings and/or tradition), reviewing the commentators’ sayings, avoiding rendition upon personal opinion, opposing the Israelite, universalizing the meanings of the Quran’s phrases and the sum between confirmations, etc, has been investigated individually and with analogy. A part of the results show the overcoming of the narrative dimension in the divine teachings and the literary dimension in the human sciences, and also his discipline in interpreting upon the Shiite principles is due to his use of the Imams’ rendition of the phrases. All in all, the results show that he had a logical, criticizing and law-abiding character.