عنوان پایان‌نامه

بررسی و نقد آراء ابن تیمه درباره امام مهدی بر اساس کتب منهاج السنه



    دانشجو در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی و نقد آراء ابن تیمه درباره امام مهدی بر اساس کتب منهاج السنه" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2019ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 52741
    تاریخ دفاع
    ۱۴ مهر ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    قاسم فائز

    چکیده: ابن تیمیه (م728 ق) از علمای قرن هفتم و هشتم و معاصر علامه حلی; (م726 ق) است. وی در پاسخ به کتاب منهاج الکرامه فی اثبات الإمامه، تألیف علامه حلی;، کتابی 9 جلدی به نام منهاج السنه النبویه نگاشته و در بخش هایی از آن، اشکالاتی بر امام مهدی7 و مسائل مربوط به آن، وارد کرده است و متأسفانه پس از او نیز تا امروز، بسیاری از علمای وهابی، دقیقاً همان عبارات او را تکرار کرده اند. این مناقشات، شامل دو بخش تهمت ها و انکارها می شود. بخش تهمت ها، مواردی را در بر می گیرد که ابن تیمیه آنها را به دروغ، به شیعیان نسبت داده است، از جمله این که شیعیان معتقدند امام مهدی7 در سرداب سامرا غایب شده و در آن جا حیوانی را نگه می دارند تا اگر آن حضرت ظهور کرد، سوار بر آن بشود. برخی از ایشان چنان منتظر ظهورند که حتی نماز هم نمی خوانند از بیم آن که مبادا مهدی7 ظهور کند و آنان در حال نماز باشند! بخش انکارها، شامل مواردی از اعتقادات شیعیان پیرامون مسأله ی مهدویت، می باشد که وی منکِر آن ها گردیده است. از آن جمله این که شیعه به امامی معتقد است که وجود خارجی ندارد و یا این که امام حسن عسکری7 اصلاً فرزند نداشته است و مواردی دیگر. در مورد اتهام های ابن تیمیه باید گفت که پس از بررسی و نقد آن ها و ارائه ی دلایل فراوان، این نتیجه حاصل شد که هدف ابن تیمیه این است که با بهتان، افتراء و مطالب باطل و مغلطه، فرهنگ و اعتقادات شیعه را در میان مسلمانان، زیر سؤال ببرد. در مورد انکارها نیز پاسخ های فراوانی با اتکاء بر مبانی نقلی و عقلی و با استناد به منابع اهل سنت، داده شد. از آنجا که ابن تیمیه، طرّاح این مناقشات است، لازم آمد که ابتدا به معرفی شخصیت وی و چگونگی تعامل علمای معاصرش با او و دیدگاه هایش، پرداخته شود و پس از سیری در سیره ی او، این نتیجه حاصل شد که وی، فردی تندخو، ستیزه جو و عوام فریب بوده و با قلم و زبانش به تمامی فرقه های اسلامی، متعرض شده است. سپس پس از ارائه ی الگوی صحیح مهدویت و تبیین جایگاه و ویژگیهای امام از منظر شیعه، به این مناقشات، پاسخ داده شود. همچنین پس از نگاهی تطبیقی به دیدگاه ابن تیمیه و دانشمندان سنی درباره ی مسأله ی مهدویت، اثبات گردید که در بسیاری موارد، آراء و نظرات ابن تیمیه با آراء جمهور علمای اهل سنت، متفاوت است. کلید واژه ها: ابن تیمیه، امام مهدی7، مهدویت، بررسی
    Abstract
    Abstract Ibne teymieh (died in A.H 728) is one of the scholars of seventh and eighth centuries and contemporary with Allameh Helli (Died in A.H 726) .In response to the book titled Menhaj-al-keramah fi esbat-al-emamah compiled by Allameh Helli he has written Menhaj-ol-senah-al-nabaviah,a book in nine volumes. In some part of that he has caviled about Imam Mahdi(May peace be upon him)and related issues. Since then, many of other Vahhabi scholars, unfortunately have reasserted his expressions exactly. These disputes consist of two parts:Accusations and Denials.Accusations contain the matters which Ibne Teymieh attributes to the Shiites falsely. For instance the Shiites believe that Imam Mahdi (May peace be upon him) has been absent in cellar of Samera and an animal is kept there that when Imam appeared rides it or some of them are waiting for his appearance to the extend that they do not even say their prayers in fear that he may appear while they are praying. Denials including the Shiites believes around Mahdaviat that he rejects them. Cases in point are that Shiism believes in a Imam who does not have external existence or Imam Hasan Asgari (May peace be upon him)did not have any children at all and other cases. After studying and analysing his accusations and presenting reasons galore, it is concluded that Ibne Teymieh`s aim was to bring Shiism`s believes and culture among muslims into question with recourse to calumny, invalid arguments and misleading statements In case of denials, abundant responses has been given with recourse to narrative and intellectual basis and with relying upon Sunni resources. As Ibne Teymieh is the propounder of these disputes it was firstly necessary to introduce his character and the way his contemporaries interacted with him and his viewpoints .then, after looking into his biography, it was concluded that he was a ill-tempered, quarrelsome demagogue. He has objected to all Islamic sects, written and verbally. Then, after r