عنوان پایان‌نامه

سیاست قضائی ایران در قبال حجاب شرعی بانوان



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "سیاست قضائی ایران در قبال حجاب شرعی بانوان" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 63578
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
    استاد راهنما
    محسن برهانی

    رعایت حجاب شرعی یکی از موضوعاتی است که در دوره‌های تاریخی مختلف در ایران، با اتخاذ سیاست های متفاوت، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده است. ورود حکومت اسلامی در مقوله‌ی الزام حجاب با تعیین ضمانت اجرای کیفری برای متخلفان، از مباحث مورد مناقشه در نظام جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. جرم‌انگاری بی‌حجابی در قانون مجازات اسلامی، مستلزم بهره‌گیری از راهکارهای قضایی برای برخورد با این پدیده است. از این رو در نوشتار حاضر پس از بررسی فقهی حجاب و مبانی جرم‌انگاری بی‌حجابی توسط حکومت، به سیاست قضایی موجود در برخورد با بی‌حجابی پرداخته خواهد شد و ضمن تأیید لزوم دخالت حکومت در این حوزه، ناهماهنگی در برخوردها و اعمال نظرهای شخصی و سلیقه‌ای منبعث از ابهام موجود در سیاست تقنینی، تشریح می‌گردد. واژگان کلیدی : سیاست قضایی، حجاب، شرع، تعزیر، جرم مشهود، ضابط دادگستری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، گشت ارشاد
    Abstract
    The concept of ” Hijab” and its observance has been always altered in Iran’s contemporary history, sometimes radically and sometimes slightly due to different kinds of policies toward it. Obliging Women to wear the Hijab(the veil) by official authorities and setting sanctions for its culprits is one of the hot controversies in Islamic Republic of Iran. penalizing” being without Hijab" in Iran’s Islamic penal code needs having judicial guidelines for dealing with its perpetrators . Therefore, this dissertation first of all tries to clarify the foundations of Hijab and the foundations of penalizing” being without Hijab”in Islamic doctrine (Feqh) and then the current judicial policy toward the culprits of Hijab law has been examined. This dissertation seeks to justify the necessity of official and governmental interference in this problematic issue but on the other hand criticize the incoherence and inconsistence treatments toward Hijab’s law perpetrators and at the end reach to this conclusion that this mistreatments emanated from the ambiguous and blurred legislative policies. Key words: Hijab, Canon, Taazir, visible crime, judicial agent ,High Council Of Cultural revolution ,Hijab Patrol