عنوان پایاننامه
شواهد گرده شناسی تغییرات اقلیمی هولوسن در زاگرس میانی
- رشته تحصیلی
- جغرافیای طبیعی-اقلیم شناسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده جغرافیا شماره ثبت: 1803;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 63236
- تاریخ دفاع
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- رضا صفایی راد
- استاد راهنما
- قاسم عزیزی
- چکیده
- در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات آبوهوایی دوره هولوسن در منطقه زاگرس میانی، یک مغزه رسوبی 12 متری از تالاب هشیلان کرمانشاه برداشته شد و بر روی 5 متر بالایی آن مطالعه گردهشناسی انجام گرفت. پس از انجام مراحل آزمایشگاهی و شمارش گردهها، داده¬های حاصل از آن در قالب نمودارهای گرده به نمایش درآمد و به 8 زون گردهای تفکیک شد و تغییرات پوشش گیاهی آن از دیدگاه آبوهواشناسی دیرینه تفسیر گردید. زونهای گردههای H-1 تا H-5 متعلق به پلیئستوسن¬پسین و زونهای گردهای H-6 تا H-8 متعلق به دوره هولوسن میباشند. در پلیئستوسن پسین پوشش گیاهی از نوع استپی نیمه¬بیابانی با فراوانی غالب اسفناجیان، درمنه و به مقدار کمتر گندمیان میباشد. پوشش استپی درمنه این دوره¬ها نشان دهنده شرایط آبوهوایی سرد و خشک در پلیئستوسن¬پسین میباشد. با شروع دوره هولوسن پوشش گیاهی از استپی نیمه¬بیابانی به ساوان پسته- بلوط تغییر کرده است و گندمیان جایگزین اسفناجیان و درمنه شده¬اند. این تغییرات و افزایش چشمگیر گیاهان آبزی نشان¬دهنده افزایش بارشها در هولوسن پیشین میباشند. همچنین در این دوره درختان لب¬آب¬زی چنار نیز در منطقه رویش داشته¬اند. وجود پوشش ساوانی و همچنین درختان لب¬آب¬زی چنار حاکی از مناسب بودن شرایط دمایی برای رشد درختان در این دوره میباشد. با این وجود، درختان بلوط در این دوره نتوانسته¬اند گسترش یابند. شواهدی همچون گسترش درختان مقاوم به خشکی پسته کوهی و درختچه-های بادام، محدودشدگی رشد درختان بلوط، رویش درختان لب¬آب¬زی در کنار پهنه¬های آبی و خشک شدگی تالاب در این دوره همگی نشان¬دهنده وجود یک دوره خشک طولانی در فصل گرم سال هستند که در آن به سبب افزایش دما، نسبت بارش- تبخیر به شدت منفی شده است. با توجه به هماهنگی تغییرات فراوانی درختان بلوط و افزایش تدریجی آنها از هولوسن پیشین تا هولوسن میانی در نمودارهای گرده تالاب هشیلان و دریاچه¬های زریبار، میرآباد، ارومیه و وان ترکیه، عامل محدود کننده رشد این درختان یک عامل طبیعی یکسان بوده است که با برطرف شدن تدریجی آن درختان بلوط به تدریج گسترش یافتهاند. در این پژوهش علت تأخیر در گسترش جنگل¬های بلوط به افزایش کجی محور زمین و افزایش تابش خورشیدی تابستانه در هولوسن پیشین نسبت داده شده است. بطوری که با افزایش کجی محور زمین و افزایش تابش خورشیدی، موقعیت کمربند همگرایی بینحاره¬ای و به تبع آن مراکز پرفشار جنب حاره¬ای به عرض¬های بالاتری انتقال یافته و مدت زمان استقرار این مراکز بر منطقه طولانی¬تر شده است و همین امر سبب محدودشدگی بارشها و تمرکز آنها در فصل سرد سال و همچنین افزایش طول دوره خشک گردیده است. به تدریج با کاهش کجی محور زمین و کاهش تابش خورشیدی تابستانه، کمربند همگرایی بین¬حاره¬ای و مراکز پرفشار جنب حاره¬ای به عرض¬های جنوبی¬تری انتقال یافتهاند که به دنبال آن طول دوره بارشی افزایش و طول دوره خشکی و دمای تابستان¬ها کاهش یافته است. تداوم چنین وضعیتی سبب متعادل شدن نسبت بارش- تبخیر در هولوسن میانی شده و در این زمان درختان بلوط در منطقه گسترش یافتهاند و فراوانی آنها تقریباً تا عصر کنونی ثابت باقی مانده است. از این¬رو رژیم آبوهوای کنونی منطقه زاگرس میانی از هولوسن میانی تثبیت شده است. شواهد گردهشناسی حاکی از دخالت¬های انسانی در محیط و پوشش گیاهی در حدود هزاره گذشته میباشند. با توجه به نتایج این پژوهش، از شاخص اقلیم گردهای اسفناجیان به درمنه (C/A) برای بازسازی تغییرات رطوبتی دوره هولوسن نمی¬توان استفاده کرد اما شاخص اقلیم گردهای اسفناجیان به گندمیان (C/P) توانایی بازسازی تغییرات رطوبتی دورههای یخچالی و دورههای بین¬یخچالی را دارد.
- Abstract
- Abstract In order to explore the climate changes during the Holocene in the central Zagros Mountains a 12 meters long sediment core retrieved from Hashilan Wetland located in Kermanshah province and palynological investigation was performed on its 5 uppermost part. After the experimental stages and counting the pollen grains, the data was displayed in the form of pollen diagrams. The pollen diagram was divided into 8 pollen assemblage zones (PAZs) and these PAZs were interpreted from viewpoint of palaeoclimatology. H-1 to H-5 PAZs belong to the late Pleistocene and H6 to H8 PAZs belong to the Holocene. Late Pleistocene is characterized by semi-dessert steppe vegetation of Artemisia, Chenopodiaceae, and lesser amount of Poaceae. The late Pleistocene Artemisia- Chenopodiaceae steppes imply a cool, dry climate. With the onset of the Holocene vegetation of the semi-desert steppe has changed into pistachio - oak savanna and Poaceae increased abruptly at the expense of Chenopodiaceae and Artemisia. These changes and significant increase of aquatic plants indicate increase of precipitation in the early Holocene. Both the pistachio - oak savanna and the riparian plane trees imply a suitable temperature conditions for trees growth. In spite of the increase in precipitation and temperature, oak trees have not expanded. Some evidences such as: (I) development of drought tolerant pistachio trees and Amygdalus shrubs, (II) limitation of oak growth, (III) growth of riparian trees along water bodies, and (IV) desiccation of the wetland imply a long dry season in the warm period of the year which because of significant increase in temperature the Precipitation-Evaporation ratio has became strongly negative during this dry season. With respect of coordination among pollen diagram of Hashilan Wetland and ones belonging to Zeribar, Mirabad, Urmia and Van in aspect of gradual expansion of oak trees from onset of the Holocene until the mid-Holocene, it seems that the limiting