عنوان پایاننامه
ریشه های فلسفی جغرافیای سیاسیو ژئوپلتیک در اندیشه سیاسی غرب
- رشته تحصیلی
- جغرافیای سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 59763;کتابخانه دانشکده جغرافیا شماره ثبت: 1775
- تاریخ دفاع
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- عظیم زمانی
- استاد راهنما
- رسول افضلی
- چکیده
- از زمانی که رادلف کیلن اصطلاح «ژئوپلیتیک» را در سال 1899 وضع کرد، همواره بحث و جدل درباره¬ی این اصطلاح، تعریف و شمول آن مطرح بوده است. ریش? لغوی ژئوپلیتیک زمین و دولت و رابطه¬ی بین آن¬ها است، اما دلالت¬های معنایی ژئوپلیتیک بسیار وسیع¬تر از این است و می¬توان ریشه¬های آن¬ را خیلی پیشتر از وضع این اصطلاح یافت. می¬توان گفت: از زمانی که انسان توانایی شناخت و درک محیط زندگی خود را پیدا کرد، نگرش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیکی پایه¬ریزی شد. اگر ما جغرافیا را صرفاً پژوهشی ویژه در روابط انسان و محیط و جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک را تحقیق در پیوندهای انسان سیاسی، قدرت و سرزمین بدانیم می توان به دوره¬ای بازگشت که این روابط و پیوندها دغدغه¬ی متفکرینی چون افلاطون، ارسطو، ژان بُدن و ... بوده است. به عبارت دیگر قدمت پژوهش در رابطه انسان و محیط، مطمئناً به اندازه قدمت جستجوی انسان برای قلمرو، امنیت، استراتژی و قدرت است و اندیش? سیاسی از کهن¬ترین اعصار در جستجوی میزانی عقلانی برای توجیه و تبیین مسئل? اصلی سیاست یعنی رابط? حق و قانون بوده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی و اکتشاف ریشه¬های فلسفی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در اندیش? سیاسی غرب می¬باشد که در آن کوشش شده است اندیشه¬های چند متفکر طراز اول دنیای غرب در طی سه دور? مختلف (کلاسیک، مدرن و پُست¬مدرن) ارائه و تحلیل شود. این پژوهش با رویکرد تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه¬ای- اسنادی به دنبال پاسخ¬گویی به این مسئله است که اندیشه¬های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در کدام یک از دوره¬های مذکور نمود بیشتری دارند و آیا اینکه اندیشه¬های سیاسی در دوره-های مذکور روند تکاملی داشته و یا اینکه در طی زمان دچار گسست و انقطاع شده است؟ و بالاخره آیا برداشت هر متفکر سیاسی از ژئوپلیتیک بر دولت ایده¬آل وی تاثیر داشته یا خیر؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که مباحث ژئوپلیتیک در دوره¬ی کلاسیک (یونان باستان) و دوره¬ی مدرنیته در ادوار (حامیان دولت مطلقه، حامیان دموکراسی و ایده¬آلیسم) نمود بیشتری نسبت به دوران فرعی قرون وسطی و دوره پست¬مدرن دارند. همچنین نتایج نشان می¬دهد که اندیشه¬های سیاسی ژئوپلیتیک در طی ادوار مختلف دچار گسست و انقطاع شده است و برداشت هر اندیشمند سیاسی از جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک بر دولت ایده¬آل وی تاثیر داشته است. می¬توان گفت با توجه به اینکه در دوران یونان باستان اندیشه¬های سیاسی حول محور دولت شهر بوده بالطبع اندیشه¬های ژئوپلیتیکی نمایندگان آن (افلاطون و ارسطو) در چارچوب دولت شهر ((پولیس)) دور می¬زند. در دوران قرون وسطی با توجه به گفتمان رایج آن دوره (گناه نخستین) کمترین حجم اندیشه¬های جغرافیای سیاسی را می¬توان یافت. این دوره در واقع دور? رکود علم و بخصوص علم جغرافیا می¬باشد. به طور کلی نمایندگان این دوره (آگوستین و سن توماس) خیلی کم خود را درگیر مباحث سیاسی کردند. فلاسفه سیاسی دوران مدرنیته به دنبال مشروعیت بخشیدن به دولت و تئوریزه کردن دولت سرزمینی بودند و عوامل جغرافیای مانند اقلیم، جمعیت، وسعت، توپوگرافی، ارتش، در چارچوب این مهم قرار میگیرند. از لاک تا هگل پیوسته این اندیشه ادامه می¬یابد، تا اینکه توسط مارکس و در ادام? آن اندیشمندان پست مدرن مورد حمله قرار می¬گیرد. در دوران پست مدرن موضوعات سنتی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک جای خود را به موضوعاتی نظیر قدرت، دانش و قدرت، اراده و ابدان میدهد. در این دوران هم از نگاه نیچه و فوکو جغرافیا و عوامل آن در رابطه با قدرت و عوامل آن مورد بررسی قرار گرفتند. بنابراین نظریه¬های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک خاص دوران مدرن با دیدی انتقادی مواجه شدند و آنچه مورد توجه اندیشمندان سیاسی واقع شد؛ روابط قدرت و نظام سلطه بود. واژگان کلیدی: اندیش? سیاسی، فلسفه سیاسی، جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، سوژه، ابژه، گفتمان، کلاسیک، مدرنیته، و پُست¬مدرن
- Abstract
- Since Rudolf Killen coined the Term "Geopolitics" In 1899, it has constantly argued about the Term, its embodiment.The etymology of geopolitics is of the land, state, and there relations, However, it includes more extended meaning and one can find the etymologies of the even more before its coinage. It could be said that: since human being was able to conceive and recognize his/her surrounding, The Political Geography and Geopolitical attitude has been found. But if we consider the Geography merely as a particular research in human relationship with environment and Political Geography and Geopolitics as a research in political human, power, and homeland connection, it can go back to that era in which this relations and connection had been the concerns of thinks such as Plato, Aristotle, Jean bodin and so on. In other word, the research in relation between human and environment had been as old as the search of human for realm, security, strategy and power and political thought from the oldest epochs was in search of a rational measurement to justify and clarify the main issue of politics namely the relation of right and low. The present research seeks to explore the philosophical roots of political Geography and Geopolitical in western political thought which is tried to analyse the tenets of some prime western thinkers in three different stages (Classical, modern, and postmodern). This research manipulating the analytical-descriptive view and using the library- documentary sources explore to answer the issue that the political geography and geopolitical thought were represented more in which one of the mentioned stages and whether political thought had an evolutionary process or cessation and discontinuity process and eventually if the geopolitical interpretation? Of each political thinker has affected our his /her ideal state or not? The result of present research shows the geopolitical issues have represented much more in classical era (the ancient Greece) and modernity (the proponents of totalitarianism, democracy, and idealism) rather than in middle ages and postmodern stage. It also shows political thought geopolitical confront cessation and discontinuity in deferent periods and each political thinkers interpretation of political geography and geopolitics has influenced his / her ideal stage. It could be said that political thought were city- state (polis) center in ancient Greece, accordingly the representatives of geopolitical thought (Plato, and Aristotle) were city- state frame- polis. Considering the common discourse of the middle ages (the original sin), one could final the least measure of geopolitical thought within that era. In fact, that era was the decadence of science, particular the geography. Generally the representation of the middle Age (St. Augustine and St. Thomas Aquinas) was involved at least possible with the political issues. The philosophy of modernity seeks to legitimize the state and theorize the territory- state and geographical elements such as climate, population, latitude, topography and army are included in this matter. This thought has been continuing from Locke to Hegel till it was attacked by K. Marx and other postmodern thinkers. The traditional issues of political geography and geopolitical were replaced with issue like power, knowledge, will and bodies in postmodern period. Geography and its elements in relation with power and its elements have been considered by Nietzsche and Foucault in that period. Accordingly, the political geography and geopolitical theory encountered with critical approach in modern era and it was the relation between power and the ruling regimen that caught attention of political thinkers. Key words: political thought, political philosophy, political geography, geopolitical, subject, object, discourse, classic, modern, postmodern.