عنوان پایاننامه
تحول مفهوم حاکمیت و امنیت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
- رشته تحصیلی
- روابط بین الملل
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3448;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61651
- تاریخ دفاع
- ۲۶ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- مجید غلامی
- استاد راهنما
- یوسف مولائی
- چکیده
- پیمان آتلانتیک شمالی که با امضای 12 کشور در سال 1949 و در برابر کمونیسم شوروی و پیمان ورشو پدید آمد، علی رغم حیاتش برخلاف رقیب، امروز پس از 64 سال از آغازش با افزایش اعضا به 28 عضو ثابت و تعدادی از کشورها و سازمان های بین المللی همکار و شریک و عبور از ناتو1.0 و ناتو2.0، با تدوین رویکردی نو در قالب تحول در مفاهیم «امینت» و «حاکمیت» مد نظرش، رویکرد نوین استراتژیک خود برای دهه پیش رو را در لیسبون پرتغال در سال 2010 رونمایی نمود. هرچند از آغاز کار پیمان آتلانتیک شمالی در سال 1949، بنا به شرایط شش مفهوم استراتژیک به وجود آمده اما «مشارکت فعال؛ دفاع مدرن» مشتمل بر 11 صفحه و 38 بند، سومین مفهوم استراتژیک پیمان پس از جنگ سرد است که نویسنده آن را موتور محرک ناتو3.0 معرفی می نماید. اولین مفهوم استراتژیک ناتو پس از جنگ سرد در اجلاس رم در نوامبر 1991 منتشر و سپس در زمان برگزاری اجلاس واشنگتن در ماه آوریل 1999، پنجاهمین سالگرد پیمان، سند رم به روز و در آن تجدید نظر شد. دومین مفهوم استراتژیک پس از جنگ سرد، تا زمان نشست لیسبون پابرجا ماند. سومین مفهوم نوین استراتژیک ناتو، موضوع اصلی پژوهش حاضر است که نویسنده تلاش دارد با بررسی تحول در مفاهیم «امنیت» و «حاکمیت» آن و با استعانت از مکتب کپنهاگ، به این پرسش پاسخ دهد که تحول مفهوم امنیت و حاکمیت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، چه تاثیری بر امنیت ملی ج. ا. ایران دارد؟ فرضیه اصلی این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و رجوع به اسناد رسمی ناتو تدوین شده است بیان می دارد که «رویکرد موسع به امنیت و نگاه ارزشی به حاکمیت در قالب حفظ امنیت و گسترش حاکمیت ارزش های لیبرال دموکراسی و اصول بازار آزاد در رویکرد نوین ناتو در برابر ج. ا. ایران به امنیت انرژی و حاکمیت ایدئولوژیک برای ناتو3.0 تعبیر شده و لذا برای امنیت ملی ج. ا. ایران چالش زا است». یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در نهایت ناتو3.0 به رهبری آمریکا و واسطه گری اروپا تلاش دارد با دو ابزار «تروریسم» و «تسلیحات کشتار جمعی»، ایران را درگیر پروژه «امنیتی ساختن» نماید؛ تلاشی که در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی تهدیدهای زیادی را برای امنیت ملی کشورمان به همراه دارد. همچنین نویسنده برای راهکار، راهبرد «رقابت» را به جای راهبردهای تقابل و تعامل، به دستگاه دیپلماسی ج. ا. ایران پیشنهاد نموده است.
- Abstract
- The North Atlantic Treaty emerged in 1949 by 12 countries against the communism of the Soviet Union and the Warsaw Pact. Unlike its competitor, it still exists. Today, 64 years after its inception, it has increased its members to 28 fixed members, in addition to some partner countries and international organizations. Passing from NATO 1.0 to NATO 2.0, it has formulated a new approach in the form of evolution in the "security" and "sovereignty" concepts. It showcased its new strategic approach for the coming decade in 2010 in Lisbon, Portugal. Although six strategic concepts were developed due to conditions at the start of the North Atlantic Treaty in 1949, "active participation, modern defense," consisting of 11 pages and 38 paragraphs, is the third strategic concept of the alliance after the Cold War. The author introduces it as the motive force of NATO 3.0. The first strategic concept of NATO after the Cold War was published in the Rome Summit in November 1991. Then at the Washington Summit in April 1999, in the fiftieth anniversary of the Treaty, the Rome document was updated and revised. The second post-Cold War strategic concept remained unchanged until the Lisbon Summit. The third new strategic concept of NATO is the main theme of this study. By examining the evolution of the "security" and "sovereignty" concepts with the help of the Copenhagen School, the author attempts to answer to this question: What effects do have the evolution of the "security" and "sovereignty" concepts in the North Atlantic Treaty Organization on the national security of the Islamic Republic of Iran? This descriptive-analytic study was conducted using desk resources and by reference to official documents of the NATO. Its main hypothesis states that "a broad approach to security and a value-based view to sovereignty in the form of security maintenance and sovereignty development of democracy and liberal values and free-market principles in the new approach of the NATO to the Islamic Republic of Iran are interpreted as energy security and ideological sovereignty for NATO 3.0. Therefore, they are challenging for the national security of the Islamic Republic of Iran. The study results indicate that NATO 3.0, led by the US and mediated by the Europe, attempts to involve Iran in the "securitization" project using the "terrorism" and "weapons of mass destruction" tools. This attempt will bring threats in political, economic, cultural and military areas to the Iranian national security. The author also proposes the "competition" strategy instead of confrontation and engagement strategies to the Iranian diplomacy system.