عنوان پایاننامه
نقش هندسه در ساختار فضاسازی تصویر بر اساس آثار موریس اشر
- رشته تحصیلی
- تصویرسازی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 60594
- تاریخ دفاع
- ۰۵ تیر ۱۳۹۲
- دانشجو
- مریم قدسی راد
- استاد راهنما
- محمدعلی بنی اسدی
- چکیده
- مرز میان هنر و دانش بشری و رابطه این دو امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است، از یکسو هنرمندان برای بیان نظرات خود و رسیدن به آفرینش هنری نیازمند شناخت قوانین علمی هستند و از سوی دیگر هنر با نمایشی متفاوت از حقیقت و معرفت اشکال، دانشمندان را به درک فضا های جدید و ناشناخته کمک می نماید. ارتباط میان عالم هنر و دانش در قرن بیستم، زمانی جلوه گر شد که" اشر" هنرمند اتریشی با بهره گیری از اصول و قواعد ریاضی و هندسی دست به آفرینش هنری زد و راز و رموز ریاضیات را در آثار خود متبلور نمود. زبان ریاضی و هندسی او با ادواتی چون تکرار، ریتم، تقارن، دگردیسی فرم، نظم و آشوب، یکپارچگی و آشفتگی تصویرگر فضا و عالمی متفاوت بود که علاوه بر جامعه هنری جامعه علمی را نیز تحت تاثیر قرار داد. سعی نگارنده بر آن است تا با شناخت آثار اشر و طبقه بندی آن ها مسیری را که وی در میان عالم هنر و ریاضیات پیموده است را بازشناساند تا از این رهیافت بتوان مرز میان هنر و دانش را در میان هنرمندان و دانشمندان کمرنگ تر نمود و این تصور که دانش را تنها محصول احساس درونی و شهودی می داند به کنکاش کشاند.
- Abstract
- At the present time, the frontier between art and science and the relationship between them is widely noticed. On one side, artists need to know about scientific rules in order to be able to state their views and create artistic works. On the opposite side, with a distinct expression of the truth and figures, art helps the scientists to grasp new and novel atmospheres. The relationship between an artist and a scientist (mathematician) was revealed in twentieth century. When esher, an Austrian artist, created artistic work pieces using the rules and principles of mathematics and geometry and showed the secrets of mathematics in his works. Replication, rhythm, symmetry, form metamorphose, order and chaos, arrangement and confusion were the tools of his mathematical and geometric language. A new language that influenced the scientific society in addition to artistic society. The author of this composition tries to get acquainted with the works of esher and classify them in order to explore the route he had traveled between art and science and investigate the artistic creativity he had obtained in this way. Consequently, it can make the frontier between the art and science diminish and challenge the thought that the source of art is merely instinctive sense. The research method in this work is firstly historical. In the first part, the biography of esher is studied. In the second part, the descriptive-analytical method is used to study the esher’s works. We have collected the books, articles and images. Then we analyzed them using the quantitative-comparative method. We hope to be able to establish a new and distinct atmosphere in art, especially in the field of graphic and illustration, by presenting these structural approaches.