عنوان پایاننامه
تبیین نگرش بازآفرین در طراحی مدرسه در بستر محله:طراحی مدرسه ابتدایی در محله ده ونک تهران
- رشته تحصیلی
- مهندسی معماری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 58489
- تاریخ دفاع
- ۰۸ تیر ۱۳۹۲
- دانشجو
- مینا تحسیری
- استاد راهنما
- قاسم مطلبی
- چکیده
- پایان نامه حاضر، به طراحی مدرسه ابتدایی شش کلاسه دخترانه در مرکز محله ای پیشنهادی در همسایگی مسجد جامع محله ده ونک، حد فاصل بافت فرسوده و جدید محله می پردازد. این موضوع به منظور ارائه و آزمون راهکارهایی برای ایجاد فضایی برای تعلیم و تربیت متناسب با ویژگی های فرهنگی ایران و تبیین نگرش و روشی برای طراحی معماری مبتنی بر نظریه فضا به عنوان امری مطلق، صورت پذیرفته است. طراحی مدرسه محله مطالعات را در چهار حوزه آموزشی، اجتماعی، کالبدی (بستر) و طراحی معماری متمرکز ساخته است. در هر یک از این حوزه ها تحولات نظری و عملی در حال وقوع است که راهکارهای مخصوص به خود را در طراحی فضا پیشنهاد می دهند. در این پایان نامه این راهکارها تلفیق شده و با تزریق اصول سنتی/بومی ایرانی همسان با آن به طراحی پرداخته شده است. درک بصری و اداراکات زیبایی شناختی؛ الگوهای رفتاری؛ برنامه ریزی و طراحی بر اساس عوامل موثر از بستر (طراحی بر اساس فضای باز،...) و عوامل طبیعی (طراحی با توجه به نور،..) از عمده محورها برای ارائه پاسخ مناسب به موضوع هستند. در این راستا به معرفی شیوه «لایه برداری» از بستر و بهره گیری از اصول هندسی توپولوژی که در آن از پوسته های برداشت شده از بستر در ایجاد فرم نهایی استفاده می شود، پرداخته می شود و کانسپت اصلی طرح را شکل می دهد. الگوهای استخراج شده در مطالعات، رابطه ای تعاملی را بین موضوع و بستری که در آن تعریف می شود پیشنهاد می دهند. یعنی افزایش تعامل مدرسه با محله، افزایش تعامل فرد با فرد در محله، افزایش تعامل قوه ادارک بصری و رفتاری در محیط و همچنین افرایش تعامل فرم و فضا در طراحی. با بهره گیری از ویژگی های سنتی مانند پرهیز از بیهودگی، بهره مندی از پیمون، ایجاد سلسله مراتب در نظامات ارتباطی و چگونگی ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین کاربری های مختلف برای پاسخ گویی به نیازهای جدید، نهایتاً مرکز محله ای فرهنگی (آموزشی/ مذهبی) برای محله ده ونک بازآفریده شده است.
- Abstract
- This dissertation focuses on the design of an all girl primary school in a proposed community center for Deh-Vanak distric. It has set out to evaluate the possibility of regenerating the valuable attributes of vernacular and traditional Iranian architecture and lifestyle in a contemporary urban educational setting.This scope is based on the notion of defining space as an absolute entity. To design a community school four areas have been studied; educational, social, physical and architectural design, in each of which new theoritcial and practical strategies are being devised. Therefore, in order to address these transitions the project synthesises the strategies in harmony with patterns of Iranian vernacular and traditional way of practice. In this respect, particular emphasis has been placed on visual perceptions and aesthetics, behavioral patterns, designing based on artificial and natural forces and introducing “exfoliation” as a concept for the design process based on geometric principles of topological architecture. The research suggests a corresponding relation between the subject and its context and points out that this should be particulary insisted on in the relationship between the school and its community, person to person in the neighborhood, visual perception and behavioral reactions and form and space. In light of this, it employs features of traditional iranian design principles such as modular design, a hierarchy system for spatial relationships, high efficient design, and optimized use of sources and their way of integrating different functions for a new need, in order to regenerate a cultural (educational and religious) center for the Deh-Vanak district.