عنوان پایاننامه
بررسی تطبیقی جایگاه مقولات در کانت و ملاصدرا
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 001669;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 59448
- تاریخ دفاع
- ۲۵ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- ویدا فرزان نژاد
- استاد راهنما
- یحیی کبیر
- چکیده
- چکیده انسان با داشتن عادت ذهنی به دسته بندی کردن، اشیاء پیرامون خود و تجربه اش را به طبقات یا مقولات، دسته بندی می کند. در این دسته بندی، بین استانداردهای قابل فهمی که او بکار می برد و عقاید متافیزیکی، که معتقد است بطور عمیقی با هم ارتباط وجود دارد. مقولات، در واقع ساختارشناسی ذهن ماست .یعنی؛ اگر ذهن بخواهد از عالم خارج معرفت پیدا کند ، باید ساختار مقولی داشته باشد.حال گاهی این مقولات عین جهان خارجند،مانند مقولات ملاصدرا و گاهی اینگونه نیستند بلکه مفاهیمی هستند که از ذهن نشأت می گیرند، مانند مقولات کانت .هدف از این تحقیق بررسی جایگاه مقولات در اندیشه کانت و ملاصدرا است و همچنین پرداختن به تفاوتها و تشابهات این دو فیلسوف در این مسأله می باشد.با توجّه به ساختار فلسفه هر کدام از دو فیلسوف به لحاظ گرایش به هستی شناسی یا معرفت شناسی در این تحقیق سعی شده با دقت در این امر اموری که مربوط به مقولات و زمینه ساز گرایشات این دو فیلسوف بوده بیان شود. اگرچه کانت، مقولات را حد و مرز شناسایی می داند، امّا ملاصدرا، با توجّه به اعتقاداتش به وحی و شهود و الهام ،آنرا مرزی برای شناخت، عقل انسان قائل نیست .در نظر ملاصدرا کل جهان هستی، جلوه ای از وجود است و جوهر و عرض یعنی؛همان مقولات ظهورات وجود هستند،نه اینکه آنها حد شناخت باشند.ملاصدرا، در مسئله شناخت به تعالی معتقد است و کانت، همین اعتقاد را در عقل عملی می پذیرد، از طرفی کانت، در پاسخ به این سؤال خود در حوزه عقل نظری ، که چه می توانم بدانم؟ مسئله نقادی از عقل و سپس مقولات را مطرح می کند. کلید واژگان : مقولات،منطق ،جوهر.ذهن. عین.وجود.زمان
- Abstract
- Human being by having the mental habit of grouping, classifies the objects around him and his experience in to classes or categories. In this grouping a correlation exists among understandable standards that he uses as well as the metaphysical beliefs that he believes.Categories,in fact, are the structural science of our mind. It means, if the mind decides to have the insight of outward world,must have categorical structure.Now sometimes these categories are just like outward world such as Mulla Sadra categories and sometimes not so but are the concepts that originate from mind such as Kant categories.The objective of this research is to study the categories place in the thoughts of Kant and Mulla Sadra in addition to deal with the differences and similarities of these two philosophers in this issue. Considering the philosophy structure, each of the two philosophers in view of the epistemology and ontology tendency;it is endeavored in this research to express the affairs that are related to the categories and the ground pavers of tendencies of these philosophers accurately by précising in this matter.Though Kant considers the categories as the boundary and limit of cognition,yet Mulla Sadra considering his beliefs in revelation, intuition and inspiration, does not accept it as the limit to recognize human reason.In view of Mulla Sadra the whole existence world is the manifest of existence and substance and accident i.e.categories are the manifestation of existence, nor are they the boundary of cognition.Mulla Sadra believes the loftiness in cognition while Kant, accepts the same belief in the practical reason.On the other hand Kant,in response to his question in the field of theoretical reason that what can I know? He discusses the criticism issue of reason and then categories.