عنوان پایاننامه
ارائه مدل تاثیر سرمایه های فکری بر رضایت شغلی و حفظ کارکنان (مورد مطالعه: شرکت مپنا
- رشته تحصیلی
- مدیریت فن آوری اطلاعات
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61975
- تاریخ دفاع
- ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
- دانشجو
- سیدعلی خاندوزی
- استاد راهنما
- محمد موسی خانی
- چکیده
- با وجود پیشرفتهای اخیر، هنوز نمی¬توانیم به درستی توضیح دهیم که تصمیمات سازمانی چگونه بر سرمایههای فکری تأثیر میگذارند. رضایت شغلی، اگر چه همواره یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهش¬گران رفتار سازمانی بوده است، اما ارتباط آن با سرمایههای فکری تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات دانشگاهی سرمایههای فکری و کاربردهای عملی آن، تاکنون بیشتر در چارچوب پارادایم اندازهگیری انجام گرفته¬اند اما با توجه به محدودیتهای آن، پژوهش¬گران یادگیری را به عنوان پارادیم جدید مطالعات سرمایههای فکری پیشنهاد کرده¬اند. در مرحله اول این پژوهش، مدل تأثیر سرمایههای فکری بر رضایت شغلی کارکنان شرکت برق منطقهای مازندران و گلستان با لحاظ کردن نقش یادگیری فردی به عنوان متغیر میانجی، با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مجذورات جزئی، مورد آزمون قرار گرفت. دادههای مورد استفاده، از صاحبنظران شرکت در حوزه سرمایههای فکری به کمک پرسشنامه جمعآوری شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این مرحله، پرسشنامه دیگری با هدف تحلیل شکاف وضع موجود و مطلوب شرکت تهیه و در بین کارشناسان توزیع شد و بر اساس طبقهبندی میانگین موزون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سرمایه انسانی بر رضایت شغلی کارکنان تأثیر مثبت دارد و یادگیری فردی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه نقش ایفا می¬کند. تأثیر سرمایه رابطهای و ساختاری بر رضایت شغلی مورد تأیید قرار نگرفت که این نتیجه با برخی مطالعات پیشین همخوانی و با برخی دیگر مخالفت دارد. تأثیر اجزا سرمایههای فکری بر یکدیگر نیز مورد تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون مرحله دوم نیز نشان داد که در سازمان مذکور، وضعیت اغلب شاخصها نیاز به توجه بیشتری دارد. تعداد اندکی از شاخصها نیز وضعیت مطلوب یا بحرانی دارند. در پایان بر اساس نتایج به دستآمده، پیشنهادهایی برای پژوهش¬های آینده و پیشنهادهای کاربردی برای سازمان مورد مطالعه ارائه شده است.
- Abstract
- Despite recent progress, we still can not properly explain how corporate decisions influence the intellectual capital. Although Job satisfaction has been a popular topic among the organizational behavior researchers, its relation with intellectual capital has so far received little attention. Traditionally, Intellectual capital academic studies and practical applications have been conducted in the framework of the measurement paradigm, but due to its limitations, learning has been sugested as the new paradigm for intellectual capital studies. At the first stage of this study, a model of the impact of intellectual capital on employees' job satisfaction at Mazandaran and Golestan Regional Electric Company was tested with individual learning as the mediator variable, using structural equation modeling method based on partial least squares. The data used in this phase were collected from corporate experts in the field of intellectual capital using a questionnaire. Based on the results of this stage, another questionnaire was used to collect data from employees to perform a gap analysis between the current and the desired situation. The results of this study indicate that human capital has a positive impact on job satisfaction and that individual learning mediates this relationship. Structural capital and relational capital impact on job satisfaction was not confirmed. This result is consistent with some previous studies. The impact of three sub-categories of intellectual capital on each other was also confirmed. Results from the second phase of the study, showed that most indicators need more attention. Few indicators were in a favorable or critical condition. Based on the obtained results, some suggestions and recommendations for future research applied to the case study is presented.