عنوان پایاننامه
جایگاه انسان در آثار تالستوی وسعدی
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات روسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1771;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 65677
- تاریخ دفاع
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۲
- دانشجو
- طاهره بیگناه
- استاد راهنما
- بهرام زینالی
- چکیده
- چکیده یکی از مسائلی که ذهن انسان را همواره به خود مشغول می دارد مسئله جایگاه و نقش او در جهان هستی و در مقابل خالق هستی است. انسان شناسی در برگیرنده موضوعاتی از جمله انسان، خدا، جامعه، طبیعت و اخلاق می باشد که در تعریف و شناخت انسان نقش موثری دارند و اساسا ارتباط متقابلی با آن دارند.از آنجایی که انسان اشرف مخلوقات می باشد پس جایگاه و هدف او متعالی است چون نیمی از وجود او روحانی و از طرف خداست بنابراین حرکت او به سمت کمال می باشد. اما درادبیات نیز این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است و به طور کلی می توان گفت که اساس ادبیات انسان می باشد و همه مسایل مطرح در ادبیات مربوط به اوست. در این میان ادیبان و شاعران نقش عمده ای در بیان جایگاه انسان در آثار خود دارند.آنها همواره سعی کرده اند که در آثار خود به انسان در شناخت بیشتر خودش کمک کنند و برخی در قالب نصیحت و پند و اندرز و اخلاقیات و برخی به صورت عرفان و یا فلسفه جایگاه انسان نشان داده اند. در ادبیات ایران سعدی شیرازی شاعر مشهور قرن هفتم و در ادبیات روسیه لف تالستوی نویسنده بزرگ قرن نوزدهم از جمله ادیبانی هستند که موضوع انسان را به خوبی در آثار خود بازتاب داده اند.هدف آنها این بوده است که همواره انسان را به جایگاه متعالی و اصولی خود برسانند و سعی داشتند که انسان را به عنوان یک عاشق که در برابر خالق هستی تسلیم است مجسم دارند. آنها هر دو نگاه اجتماعی و عدالت خواهانه ای نسبت به انسان داشته اند و هر دو سعی داشته اند با نگاهی انسان دوستانه و اجتماعی و با در نظر گرفتن واقعیتها جامعه خود را با بیان یکسری اصول و معیار های ایده آل اصلاح کنند. ما در این نوشتار بر آنیم که با نگاهی به آثار این دو ادیب و بررسی شرایط و شباهتهای جامعه هر دو نویسنده با نگاهی موشکافانه تر جایگاه انسان در هستی را بررسی کنیم تا در این راستا گامی باشد در مسیر شناخت هر چه بیشتر دیدگاه جامعه ادبی ایران و روسیه نسبت به جایگاه انسان به طور کلی در یک دوره خاص. انسان به عنوان اساسی ترین موضوع آثار تولستوی نویسنده روسی قرن نوزده و سعدی شاعر ایرانی قرن هفتم برای اینکه به نگاه واقعی و درست شناخته شود از جهات مختلف روانشناسی ، اجتماعی، فرهنگی، دینی و...مورد بررسی قرار گرفته است. آثار تولستوی("جنگ و صلح"،" رستاخیز"، "کودکی نوجوانی جوانی"، "مرگ ایوان ایلیچ" و...) با توجه به اینکه به صورت داستان بیان شده اند و ما با شخصیت های خاصی روبرو هستیم پس ایده آل نویسنده را در قالب این شخصیت ها میبینیم که این انسان ها با تمام نقاط ضعف و قدرت خود سعی در پیدا کردن حقیقت خود و پیرامون هستند و در این مسیر به سمت خودسازی و کمال پیش می روند. تولستوی سعی کرده به بررسی همه جانبه انسان بپردازد. سعدی شاعرایرانی نامور قرن هفتم نیز در آثار خود همچون"بوستان"، "گلستان"، "کلیات" به عنوان یک انسان شناس، روانشناس و جامعه شناس با دید همه جانبه واقعیت زمانه خود و آنچه که ایده ال او بوده را در آثارش منعکس نموده است. برخلاف آثار تولستوی قهرمان و الگوی خاصی در آثار سعدی نیست انسان در آثار او خطاب به همه بشریت است و به نظر می رسد همین ویژگی آثار اوست که باعث جاودانگی آثار او شده و هیچ زمانی رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و همیشه انسان با تمام ابعاد زندگی اش در آثار او زنده است. در هر صورت نکات ارزشمندی که این عارف بزرگ بیان داشته است از جمله انسانیت، اخلاق، روان، اجتماع و... در همه زمان ها و همه جوامع مورد پسند بوده است و این نشان از بصیرت این عالم ایرانی دارد. در ادامه این نوشتار در فصل دوم و سوم به ترتیب به بررسی موضوع انسان در آثار لف تالستوی و سعدی شیرازی می پردازیم و با دیدگاه این دو درباره انسان و عوامل تاثیر گذار در سرنوشت و زندگی او و افکار و گفتار و رفتار او همانند مذهب، طبیعت، اجتماع و همچنین جبرو اختیار و مرگ... آشنا می شویم.
- Abstract
- چکیده به روسی دارد