عنوان پایان‌نامه

سنت توسعه شهری در ایران،بررسی زمینه های توسعه شهر قزوین در عصر صفویه(باز آفرینی محور توسعه تاریخی قزوین بر مبنای خوانش بومی مکان




    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 67794
    تاریخ دفاع
    ۲۸ بهمن ۱۳۹۲
    دانشجو
    هادی زینلی

    چکیده موضوع پژوهش حاضر به بررسی سنت توسعه شهری در ایران و به زمینه¬های شکل¬گیری توسعه شهر قزوین در عصر صفویه و با هدف بازآفرینی محور توسعه تاریخی قزوین بر مبنای خوانش بومی مکان پرداخته است. توسعه شهری در عصر صفویه، در یک ترکیب هوشمندانه و منسجم، با داشتن درک درستی از ساختارهای کهن شهری، الگویی را در شهرسازی ارائه می¬دهد که ریشه در سنت معماری و شهرسازی ایران دارد. از نقطه نظری دیگر، باید به این مهم توجه داشت که خصوصیات توسعه شهری در دوره صفویه فقط تکرار الگوهای پیشین نبوده، بلکه بسط آگاهانه عوامل موثر در توسعه بوده که به طور متعادل در این امر مشارکت داشته¬اند. این عوامل که در مکان¬یابی، احداث و رشد شهرها نقش تعیین¬کننده داشته¬اند، در دو دسته "عوامل درونی یا میان¬متنی" و "عوامل بیرونی یا بینامتنی" قابل بررسی است، که میزان تاثیرگذاری هر یک از این عوامل در هر دوره و مکان متفاوت است. در پژوهش پیش رو زمینه¬های میان¬متنی توسعه شهری در شهر قزوین و در مقایسه تطبیقی با شهر اصفهان انجام گرفته است. بررسی هر یک از این ابعاد در راه شناخت سنت توسعه شهری در هر عصری را می¬توان تحت نام " خوانش بومی مکان" یا به عبارت دیگر "بررسی زمینه¬های توسعه و پایداری تاریخی شهر" یاد کرد. براساس دانش حاصل از شناخت این میراث فکری (سنت¬ توسعه شهری) در راستای نظریات جدید در حوزه بازآفرینی شهری و رویکرد متاخر آن، به رویکردی جدید با عنوان، " بازآفرینی مبتنی بر خوانش بومی مکان " و با هدف انعکاس زمینه¬های توسعه و پایداری میراث به جا مانده از پیشینیان که منطبق بر تاثیرات " اجتماعی- زیستی " به نتیجه رسیده¬اند، پرداخته شده است. بر این مبنا در فصل نهایی پژوهش، راهبردهای بازآفرینی مبتنی بر خوانش بومی مکان، در بافت تاریخی شهر قزوین تبیین شده و در این راستا در سه بخش ارائه شده است: بخش نخست، با تجزیه و تحلیل مشکلات شهری، به ارزیابی رویکردها و سیاستهای سده اخیر در مواجه با پهنه¬های تاریخی پرداخته شده است. در بخش دوم، عوامل موثر بر بازآفرینی پهنه فرهنگی- تاریخی قزوین مورد بررسی قرار گرفته و در بخش پایانی نیز با توجه به اهداف پژوهش به مثابه نتیجه کلی، با تاکید به سیر تحول توسعه و پایداری تاریخی شهر قزوین و متناسب با بستر و زمینه موجود، راهبردهای بازآفرینی در بافت تاریخی و سیاستهای طراحی در محور توسعه تاریخی ق
    Abstract
    Abstract This research is after to investigating the tradition of urban development process in Iran and surveying contexts of Qazvin’s development in Safavid period. Furthermore, the research tried to regenerate traditional development scope of Qazvin on the base of the vernacular readout in this area. Urban development in Safavid period, present a model for urban design that contain an intelligent & integrated compound with perfect perception of traditional structure, and belong to architecture and urbanization of Iran. In other point of view, we should consider that the features of urban development in this period is not only repetition of previous models, but also has informed outspread about effective parameters that has equivalent role on development. These parameters that have been determinant role in define location, development and growth of cities, can be introduced as internal and external parameters; also, note to that effectiveness of these parameters can be different from any time or region to other. In this research, the contextual aspect of Qazvin development has compared with Isfahan. The survey any of these aspects, can be identified as “vernacular readout of place” or “surveying the contexts of city’s historical sustainability and development” that help to recognition of urban development tradition in any time. On this cognition that obtained from intellectual heritage (urban development tradition) and remind modern theories in urban regeneration, we found new approach that identified as “regeneration by vernacular readout of place” and its aim is reflecting the contexts of heritage sustainability and development that has accordance with the social- habitancy affect. Accordingly, last chapter deals with strategies for regeneration by vernacular readout of place in case of Qazvin. Furthermore, this chapter divided to three part that first part tries to assessment contemporary approaches and policies related to historic area, by analysis urba