عنوان پایاننامه
تئاتر سرکوب شدگان و راهیابی آن به ایران
- رشته تحصیلی
- مطالعات آمریکای لاتین
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده مطالعات جهان شماره ثبت: ES29 265 1392;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72441
- تاریخ دفاع
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۲
- دانشجو
- نوشین حجتی
- استاد راهنما
- مریم حق روستا
- چکیده
- همانطوری که «ژاک رانسیر» (2009) در مقالهای باعنوان «تماشاگر رهایییافته» اعتقاد دارد، تاریخ تئاتر را میتوان در جستوجوی راه حلی برای «پارادوکس افلاطونی» خلاصه کرد. براساس این پارادوکس از طرفی حضور تماشاگر در تئاتر ضروری بوده، و از طرف دیگر تماشاگربودن به معنای انفعال و جهل است. رانسیر تلاش میکند تا با ارائه ایده «برابری»، این پارادوکس را حل کند. برابری صرفاً نباید هدف تئاتر باشد، بلکه باید نقطه آغازین آن باشد. این بدین معناست که برای رسیدن به برابری باید از برابری نیز شروع کرد. این طور به نظر میرسد که در میان تلاشهایی که برای عملی کردن نظریه رانسیر انجام شده است، ایده «تئاتر سرکوب شدگان»، که «آگوستو بوال» نمایشنامه نویس برزیلی آن را مطرح کرد، جزء مؤثرترین آنها بوده است. این مطالعه در صدد است تا نشان دهد که ایده تئاتر سرکوبشدگان آگوستو بوال توانسته است تماشاگر و بازیگر، یا همانطور که او میگوید تماشا-بازیگر، را به رهایی برساند. پایاننامه حاضر بر کاربرد تکنیکهای بوال در جامعه ایرانی، به عنوان یک مورد مطالعاتی متمرکز شده و در این راستا از مصاحبههای عمیق با مؤسس انجمن تئاتر شورایی در ایران و تنی چند از کارگردانان، نویسندگان و بازیگران ایرانی این نوع تئاتر و منابع کتابخانهای و مقالات علمی-پژوهشی در این حوزه مطالعاتی، بهره میبرد. به نظر نگارنده تئاتر بوال از زمان حضورش در جامعه ایرانی از استقبال خوبی برخوردار بوده است و گروههای تئاتری که از تکنیکهای این تئاتر استفاده میکنند به طور روز افزونی در حال رشد هستند. این مطالعه در پایان این طور نتیجه میگیرد که مفهوم تماشا-بازیگر بوال در ایده تئاتر سرکوبشدگان او، توانسته است در اجراهای ایرانیاش به رهایی تماشاگر و بازیگر منجر شود.
- Abstract
- Como Jacques Ranciere (2004) en su art?culo " El espectador emancipado", argumenta, la historia del teatro se ha resumido en la b?squeda de una respuesta para la paradoja teatral plat?nica. Es decir, el teatro requiere la existencia de espectador, mientras que ser espectador significa pasividad e ignorancia. Ranciere intenta a resolver esta paradoja proponiendo la idea de igualdad. Es decir, la igualdad no debe ser uno de los objetivos del teatro sino un punto de partida; para lograr la igualdad debemos partir de la igualdad. Parece que entre los intentos de poner la teor?a de igualdad de Ranciere en pr?ctica, la idea de Augusto Boal "Teatro del Oprimido" ha sido el m?s efectivo. Este estudio trata de demostrar que la idea del teatro del oprimido de Augusto Boal ha podido emanciparse tanto el espectador como actor o, en otras palabras, el espect-actor. Para ello, se centra en la aplicaci?n técnicas teatrales de Boal en la sociedad iran? como un caso de estudio. La realizaci?n de entrevistas de profundidad con el fundador de la Asociaci?n de Teatro Foro en Ir?n y algunos de los directores iran?es, escritores y actores del Teatro del Oprimido y referir se a los libros y art?culos académicos sobre este ?mbito de estudio han sido el método de esta investigaci?n. Al fin, se argumenta que la sociedad iran? es un ejemplo valido de una sociedad donde el teatro de Boal podr?a ser bienvenido, ya que los grupos teatrales iran?es que aplican sus técnicas est?n aumentando d?a tras d?a. Y esto nos muestra un futuro brillante acerca de la perpetuaci?n y el enriquecimiento de las técnicas de Boal en esta sociedad. Finalmente llega a la conclusi?n de que el concepto de espect-actor de Boal en su idea de "Teatro del Oprimido" ha sido capaz de emancipar tanto el espectador como el actor en las representaciones teatrales iran?es.