تکلیف مردم و دولت نسبت به درآمدهای حرام و معامله با صاحبان درآمدهای حرام و آثار فقهی و حقوقی آن
- رشته تحصیلی
- فقه و مبانی حقو ق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2228ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 62372
- تاریخ دفاع
- ۲۷ بهمن ۱۳۹۲
- دانشجو
- مرضیه توکلی
- استاد راهنما
- عابدین مومنی
- چکیده
- مسائل مالی و اقتصادی و دادوستد و معاملاتی که در یک جامعه صورت می گیرد عامل حرکت و تعالی فرد و جامعه به شمار می آید و حیات مادی و معنوی انسان به آن وابسته است بر همین اساس مسأله کسب و تحصیل درآمد یکی از موضوعاتی است که همواره اسلام به آن توجه خاص داشته و در این راستا احکام و قوانین بسیاری برای آن مبذول داشته است و بنیان این قوانین را بر اساس کسب مشروع و حلال پایه ریزی کرده است و از هر کسبی که موجب ضرر و زیان و اهمال حقوق و اموال افراد می شود منع نموده است، چرا که مفاسد مالی و درآمدهای حرام اثرات بسیار مخربی بر جامعه و زندگی دنیوی و اخروی فرد دارد، اما در راستای اجرای این قوانین که برخاسته از متن دین مبین اسلام است، تعهدات وجدانی فرد به عنوان بازدارنده درونی کافی نیست، چرا که با وجود انبوه سفارشاتی که در متون دینی پیرامون اجتناب از تحصیل درآمدهای حرام وجود دارد، هستند کسانی که برای دست یابی به ثروت و افزایش سرمایه تعهدات وجدانی را نادیده می گیرند و به کسب درآمد نامشروع و حرام روی می آورند. بر همین اساس فرد به عنوان رکنی از جامعه از یک سو به علت آن که حیات جسمی اش در گرو فعالیت های اقتصادی با دیگر افراد است و خواه و ناخواه با کسانی که از حرام ابایی ندارند به معامله می پردازد و سبب ایجاد تکلیف برای او می شود باید احکام را بشناسد و مراقب معاملات خود با آن ها باشد، و از آن جهت که آثار سوء این عمل نامشروع در جامعه ظهور پیدا می کند و به طور مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی دیگران تأثیر خواهد داشت مؤظف به مبارزه با آن است و منطق اسلام حکم به نظارت همگانی بر فعالیت های مالی می کند، اما اظهر من الشمس است که علاوه بر حضور فعال مردم، نیاز به وجود دولتی مقتدر و کارآمد احساس می شود که با به کارگیری ابعاد مختلف اجرایی و قضایی و وضع قانون، علاوه بر کنترل و نظارت بر فعالیت های اقتصادی در جامعه با انجام تدابیر لازم زمینه های اجرای احکام ناب اقتصادی و کوتاه کردن دست حرامخواران را فراهم کند، چرا که از نظر امام خمینی«حکومت فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است.» بر همین اساس، این حکومت است که باید با انجام اقدامات پیشگیرانه و نیز اقدامات سرکوبگرانه و اعمال مجازات هایی که ضمانت اجرای قوانین مصوب است، امنیّت اقتصادی را در جامعه به ارمغان آورد.
- Abstract
- Financial and economic issues, transaction and deals which may be made in a society, are considered as the factors of the action and loftiness of the person and society. The concrete and abstract aspects of living of the human depends on such transactions, therefore, the matter of gaining income is one of the matters, which have been always into special consideration of Islam, and in this line, Islam has exerted many rules and orders. Islam has founded such rules on the basis of gaining legitimate and lawful income. Islam has avoided any business, which may cause loss, harm and negligence of the rights and properties of the persons, because the financial mischiefs and unlawful income may have too much destructive effects on the society, mundane and heavenly life of the person. But, in line with execution of such rules, which are arisen from the background of the true religion of Islam, the matters of conscience of the person are not enough as the internal deterrence, because, in spite of existence of a lot number of orders existing in the religious texts, it is ordered to avoid from gaining unlawful and prohibited incomes, and there are a lot of people who ignore their matters of conscience to become wealthy and increase their capital, and resort to gain unlawful and illegal incomes. On such a basis, the person as one of the columns of the society, on the one part, because his physical life is subject to his economic activities with the other persons, and makes transactions with those who do not refuse the unlawful transactions, should be aware of the orders and avoid making transactions with such persons. As the bad effects of such transactions may appear in the society, and may affect the living of the people, directly or indirectly, the person should struggle with such transactions. Islam’s logic orders public supervision over the financial activities. It is very obvious that, in spite of active presence of the people, there is need for existence of a