عنوان پایاننامه
اصلاحات ارضی و بومی گرایی در توسعه روستایی
- رشته تحصیلی
- علوم اجتماعی - توسعه روستایی - مدیریت توسعه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 62663;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4669
- تاریخ دفاع
- ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
- دانشجو
- مهدی محمدی
- استاد راهنما
- موسی عنبری
- چکیده
- اصلاحات ارضی آغازی بود بر پایان نظم اجتماعی سنتی در روستاهای کشور. روستاهایی که سالیان متمادی در پیله خود فرو تنیده بودند، با انجام این رفرم ارضی به جهان بیرون از خود راه پیدا کردند. نظم اجتماعی حاکم در روستاهای کشور پس از دهه 1340 در گسست از جهان پیشین و همنوا با زندگی پرمخاطره و گریزناپذیر جامعه شهری به حیات خود ادامه میدهد. در این شرایط جدید بسیاری از هستیهای انسجام بخش این زیست بومها، آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی آنها، دانش و مهارتهای بومی و زمینهمند، در معرض هجوم بیرحمانه بادهای گرم و سوزان زندگی مدرن قرار میگیرد. آنچه پس از این رخداد اهمیت مییابد دیگر نه اصلاحات ارضی به مثابه یک برنامه، که تغییر و تحول مستمر و همیشگی این زیست بومها و چگونگی امتزاج و تلفیق زندگی اجتماعی روستاها در عرصه کنشگری دولت میباشد. بازگشت به گذشته غیرممکن میشود اما میتوان از گذشته بسیار آموخت. این پایاننامه پژوهشی است در واکاوی شرایط و عوامل تاثیرگذار در انجام این برنامه و پیامدهای دگرگونساز و بیبازگشت آن بر جغرافیای روستایی. پس از اصلاحات ارضی روستا به بازیچه سیاستهای حریصانه دولت برای نفوذ، گسترش و تعمیم ساحت قدرت خود تبدیل میشود. با گسترش یک منطق جمعی توسعه در کشور، جامعه روستایی هر روز بیش از گذشته در برابر سیاستهای اجتماعی خلع سلاح شده و دانش و ارزشهای فرهنگی آن کانون تهاجم و استیلای مدیریت کلاننگر دولتی واقع میشود. شایان ذکر است که پروژه اصلاحات ارضی در مرکز توجه رهیافتهای نظری و مفهومی مختلفی قرارگرفته است. اما در این میان الگوی «توسعه بومی» به نقد و ارزیابی رویکردهای کلنگر، تکاملگرا و پیشرفت محور میپردازد. با انجام اصلاحات ارضی به تدریج از بومیگرایی در توسعه روستایی فاصله گرفته شد و نظام اجتماعی روستا در استراتژیهای کلان دولتی مستحیل گردید. « بومیگرایی » مجدانه میکوشد منطق این استحاله را دریابد، اسباب و لوازم تجربه از سرگذرانده را شناسایی کند، به آسیبشناسی آن بپردازد و در نهایت دانش و معرفتی متعین و انضمامی ارائه نماید.
- Abstract
- Land reform caused the gradual demise of the traditional social order in Iran’s rural regions. The villages which have for long been isolated could find a way out as a result of the land reforms. The dominant social order in Iran’s villages broke away with the old world and adapted itself to the inescapable and busy city life. In the current situation, the major elements of these habitats, the cultural and social traditions and customs, and the native and contextual skills and knowledge have been drastically influenced by the modern life. What is of great importance is no more the land reform as a plan, but the constant transformation of these habitats and the combination of social rural life with the government’s actions. Returning to the past is impossible, but we can learn from the past. This study aims to analyze the main factors that affected the implementation of the land reform and also the transformative, irrevocable consequences this plan had on the rural geography. After the land reform, the village turned into a puppet in the hands of the government, which aimed to increase and perpetuate its power through its domineering policies. With the introduction of the collective logic of development in Iran, the rural community has now been disarmed in the face of the dominant social policies, and the village’s knowledge and values have been invaded by the domination of the macro-oriented management of the government. It should be taken into regard that the land reform project has been studied from different theoretical and conceptual perspectives. The pattern of native development evaluates and critiques the holestic, linear and progress-oriented approaches. The land reform gradually wiped out the localization in rural development and the rural social system dissolved into the great strategies of the government. Localization struggles to understand the logic of this dissolution, identify the instruments of the past experience, carry out pathology and in the e