عنوان پایان‌نامه

مقایسه آرائ علامه طباطبایی و آیت ا... مصباح یزدی در نسبت علم اخلاق و علم سیاست



    دانشجو در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مقایسه آرائ علامه طباطبایی و آیت ا... مصباح یزدی در نسبت علم اخلاق و علم سیاست" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه و حکمت اسلامی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2186ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 62856
    تاریخ دفاع
    ۲۷ بهمن ۱۳۹۲
    دانشجو
    صدیقه نعمتی
    استاد راهنما
    طوبی کرمانی

    ارزیابی و بررسی آراء، نظرات و اندیشه های فلاسفه و متفکّران اسلامی در باب اصلی ترین مقولات و مسائل مُبتلا به اندیشه دینی و مقولات مورد بحث در فضای تئوریک و فکری دانشمندان مذاهب و مکاتب مختلف، یکی از پر اهمّیت ترین و جذّاب ترین مباحث قابل پژوهش و تحقیق است. این پایان نامه با دست مایه قرار دادن مسئله ی کلیدی اخلاق و مقوله اساسی سیاست، به سراغ تحلیل و ارزیابی اندیشه های علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی رفته است. علامه طباطبایی اخلاق را یک مقوله روانشناختی و ناظر به مسائل بنیادین انسان می داند که به اعتدال قوای درونی انسان، تأثیرات متقابل عمل و اخلاق فرد پرداخته و امور اخلاقی را فطری می داند. ایشان اخلاق را اخصّ از مسئله تربیت دانسته و توحید را مرکز ثقل مکتب اخلاقی قرآن می داند. علامه طباطبایی اخلاق را یک مسئله جامعه شناختی نیز برشمرده و با توجّه به نظریه مقبول خود یعنی اصالت اجتماع، از تأثیرات اخلاق فردی و اجتماعی بر هم سخن می گوید. همچنین در بررسی وجوه معرفت شناختی اخلاق، ایشان به مسائلی چون حسن و قبح اخلاقی و اطلاق و نسبیت اخلاقی نظر دارد و با توجّه به نظری? اعتباریات دیدگاه خود را شرح می دهد. سیاست در اندیشه علامه طباطبایی با مفاهیمی چون اجتماع و مدنی بالطبع بودن انسان گره می خورد و براساس نظریه استخدام، مفاهیمی چون ریاست، ولایت، استبداد و عدالت شرح و بسط می یابد. ایشان حکومت عادلانه را در پرتو تخلّق به اخلاق الهی و اجرای احکام دینی محقق می داند. آیت الله مصباح یزدی مختار بودن انسان، هدفدار بودن وی و تأثیر تلاش انسان در وصال به هدف را مبانی و اصول موضوعه علم اخلاق دانسته و گزاره هایی چون انتزاعی دانستن مفاهیم اخلاقی و اخباری دانستن جمله های اخلاقی را شرایط لازم نظام اخلاقی معقول می داند. ایشان نقش نیّت و انگیزه را در حصول ارزش اخلاقی، کلیدی می داند و غایت مکتب اخلاقی اسلام را دستیابی به کمال نهایی و استکمال انسان برمی شمرد. نظریه سیاسی آیت الله مصباح یزدی نیز با عینیت دیانت و سیاست تبیین می شود. ایشان نظریه سیاسی اسلام را تأسیسی می داند و یگانه منبع مشروعیت را براساس حقّ تشریع انحصاری خداوند، برگرفته از نظر خداوند می خواند. آنچه که مهم است، کشف افتراقات و اشتراکات فکری و نظری این دو استاد و نسبت یابی اندیشه های آنان در مقولات سیاست و اخلاق با مراجعه به آثار ایشان و با عنایت به نظریات اختصاصی هر یک و نیز توجّه به مقتضیات زمانی هرکدام است. بدیهی است ارائه ی تعاریف، مفاهیم و دیدگاه های هر یک از این دو استاد در مقوله اخلاق و سیاست به شکل مجزّا حجم معتنابهی از این پژوهش را در بر گرفته است؛ چرا که آشکارسازی نقاط تفاوت و ترابط و یا احیاناً تقابل و یا معیّن نمودن دیدگاه های قریب الافق این دو استاد نیاز به تبیین مقدّماتی دقیق و عمیق دیدگاه های هر کدام به شکل مجزّا دارد. در بررسی تفاوت های نظری، دو مسئله اصالت فرد یا اصالت اجتماع، و حق اعتباری یا حق تکوینی را می توان اصلی ترین نقاط محل بحث دانست که تأثیرات و تبعات گسترده ای در تبیین نظام اخلاقی و نظام سیاسی خواهد داشت. علامه طباطبایی قائل به اصالت جامعه و آیت الله مصباح یزدی قائل به اصالت فرد است. علامه طباطبایی ماهیت حق را دوگانه و هم تکوینی و هم اعتباری می داند و آیت الله مصباح یزدی حق را در اصطلاح حقوقی آن بررسی و اعتباری می خواند. در پایان نیز به برخی علل تفاوت اولویت بندی های نظری این دو فیلسوف بر اساس مقتضیات زمانی آنها اشاره شده است.
    Abstract
    Assessment and investigation of opinions, judgments, and thoughts of Islamic philosophers and thinkers respecting the most important issues in the ambit of religious thinking and matters discussed in the theoretical and intellectual atmospheres addressed by different religions and schools of thought constitute one of the most significant and interesting subjects ever conversed. Taking advantage of the key column of ethics and essential headline of politics, the present thesis is aimed at analyzing and assessing the thoughts put forward by Allameh Tabatabaei and Ayatollah Mesbah Yazdi. Allameh Tabatabaei regards ethics as a psychological subject matter superintending fundamental human being-related issues which address mutual interplays of action and ethics and considers as innate the ethical questions. He considers ethics as particular to education with monotheism serving as the building block of the Quranic ethical school. Deeming ethics as a sociological question, Allameh Tabatabaei discusses the individual and social effects of ethics in terms of his own accepted theory entitled originality of society. In investigating epistemological aspects of ethics, moreover, Allameh looks at such issues as ethical goodness and evilness, predication, and ethical relativity, describing his viewpoints according to the credits theory. Politics, as viewed by Allameh Tabatabaei, is interwoven with concepts like society and humanity as a naturally civilized creature and is extended based on concepts such as presidency, wilayat, despotism, and justice. As believed by Allameh Tabatabaei, a justice-based governance is fulfilled in the light of establishment of Islamic ethics and execution of religious commandments. Ayatollah Mesbah Yazdi regards autonomousness of human being, meaningfulness, and effects of his/her attempts in achieving the goals as the principals and topics of ethics with the predicates as abstraction of ethical concepts and indicativeness of ethical sentences as necessary conditions for a logical ethical system. He considers the role of resolution and stimulation as pivotal in gaining ethical values, recounting the culmination of Islam’s ethical school as achievement of the ultimate perfection by the human beings. Mesbah Yazdi;s political theory is also defined through an objectification of religiosity and politicality. He considers the Islam’s political theory as being established and the only source of legitimacy as being derived from the right of God’s of exclusive legislation. What is important is a discovery of intellectual and theoretical differences and similarities of the two professionals and finding the relationship between their thoughts in political and ethical topics as referred to in their works and time requirements in which they authored them. This goes without saying that presentation of definitions and conceptions of the two thinkers in ethics and politics areas has allocated to itself a substantial share of this investigation since unearthing of the two’s points of convergence and, possibly, divergence or determination of their analogous lookouts needs a preliminary in-depth description in a separated manner. In studying theoretical differences, two binaries of individualism/socialism and crediting right/evolutional right are the main topics which would leave extensive repercussions in describing ethical and political systems. Allameh Tabatabaei advocates socialism, while Ayatollah Mesbah Yazdi is a defender of individualism. Allameh Tabatabaei defines the nature of right as both evolutional and crediting; whereas, Ayatollah Mesbah Yazdi regards right as crediting in its legal terminology. Finally, some reasons of the two’s philosophical priorities are addressed based on their time requirements. Key words: Allameh Tabatabaei; Ayatollah Mesbah Yazdi; ethics; politics; society; right