عنوان پایان‌نامه

باز تاب مفهوم ادب و بی ادبی در گفتمان دراماتیک ایرانی:کاکتوس،ملودی شهر بارانی،خانمچه ومهتابی



    دانشجو در تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "باز تاب مفهوم ادب و بی ادبی در گفتمان دراماتیک ایرانی:کاکتوس،ملودی شهر بارانی،خانمچه ومهتابی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    ادبیات‌ نمایشی‌
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69024
    تاریخ دفاع
    ۲۰ تیر ۱۳۹۱
    دانشجو
    لیدا شیرمرد
    استاد راهنما
    بهروز محمودی بختیاری

    برای کشف معانیِ ضمنیِ نهفته در یک گفتمان، نیاز به رمزگان ویژه¬ای¬ست که از طریق آن بتوان به رمزگشاییِ آن گفتمان دست یافت. اصول همکاری گرایس، همان¬طور¬که الام نیز بدان اشاره کرده است، یکی از این رمزگان¬هاست. از طریق اصول همکاریِ گرایس در مکالمه، می¬توان به تحلیل متون ادبی پرداخت؛ حال سوالی که در این¬جا مطرح می¬شود، این است که آیا این اصول، در رمزگشاییِ متون نمایشی نیز کارکردی دارند؟ اولین پرسش این رساله، در همین رابطه است: آیا می¬توان با تغییراتی در تعریفِ گرایس از اصول مکالمه، به تعریف تازه¬ای دست یافت و از طریق آن متون نمایشی را رمزگشایی کرد؟ از آن¬جایی¬که گرایس، هنگام تدوین اصول مکالمه¬اش زبان روزمره را در نظر داشته است، و با توجه به تفاوت¬های آشکارِ میان زبان درام و زبان روزمره، می¬توان نتیجه گرفت که برای تحلیل متون نمایشی، به واسطه¬ی اصول همکاری گرایس، به تغییراتی در این تعاریف نیازمندیم. از سوی دیگر، محدودیت¬های حاکم بر متون نمایشی نیز نیاز به چنین تغییری را قطعی و ضروری می¬کنند. پرسش دوم، در ارتباط با چگونگیِ تعریف بافت در تحلیل متون نمایشی-ست. در تحلیل یک اثر نمایشی، علاوه بر مفاهیمی چون بافت زبانی و بافت غیر زبانی (گرایس، 1975)، باید شرح صحنه و همچنین بافت فراگیر موقعیت و ویژگی¬های مشارکین را هم در نظر داشت. چه¬گونه می¬توان با استفاده از تعریف بافت در اصل همکاری و اصول مکالمه، به تحلیلِ بافت در یک نمایشنامه پرداخت؟ پرسش سوم، به معنای ضمنی حاصل از رعایت/نقض اصول مکالمه می¬پردازد. در این مورد، با توجه به انگیخته بودن متون نمایشی، قائل شدنِ معناهای ضمنیِ حاصل از رعایت/نقضِ اصول مکالمه کاملاً ضروری و مبرم است. پرسش چهارم، ضرورتِ در نظر داشتنِ مفهوم ازپیش¬انگاریِ کاربردی (کالر، 2002) در کنار تعبیر شیفرین (1994) از بافت، برای تحلیل ضمنی¬ست و پرسش پنجم، به امکان استفاده از اصول مکالمه در شخصیت-پردازی می¬پردازد. در¬واقع چگونگیِ رعایت/نقض اصول مکالمه، یکی از ابزارهایی¬ست که یک نویسنده برای شخصیت¬پردازی در اختیار دارد و می¬توان از آن¬ها برای تحلیل ویژگی¬های شخصیت¬ها استفاده کرد.