عنوان پایان‌نامه

انسان این زمانی و این مکانی از نگاه مولوی



    دانشجو در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "انسان این زمانی و این مکانی از نگاه مولوی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه و حکمت اسلامی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2091ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56716
    تاریخ دفاع
    ۲۷ دی ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    احد فرامرز قراملکی

    چکیده عوارض ذهنی «واپس نگری» و «پیش نگری» فراگیر ترین عارضه های فکری در میان افراد بشر هستند؛ بدین معنا که اگر حال،گذشته و آینده را به سه بازه ی زمانی تشبیه کنیم برای اکثر افراد بازه ی حال دارای کم ترین پهنا در مقایسه با گذشته و آینده است . یعنی بیشتر افراد در گستره های مجازی گذشته و آینده به سر می برند . تأثیر این عادات ذهنی بر شکل گیری هویت انسان و سلامت روانی وی مسئله پژوهش حاضر است که با روش تحلیل منطقی ابیات مثنوی و با این نگرش که مثنوی کتابی زایا و دارای نظام تألیفی باز است ، بدان پرداخته می شود . توزیع اندیشه در زمان یا زمان اندیشی به معنای پرسه زدن مرضیِ ذهن در آینده و گذشته است. مولوی هویت برآمده از این نوع اندیشیدن را «خود» انسان معرفی می کند . «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود ما بین گره های زمانی آینده و گذشته است. این هویت منشاء طیف وسیعی از رنجها و علت عمده ی فعلیت یافتن رذایل اخلاقی در انسانها ست. رهایی از هویت زمانی که در اصطلاح مولوی «بی هشی» یا «لا خودی» نامیده می شود در حدود حداقلی اش ملازم با رهایی از رنجهای منضم به «خود» بوده و مطلوبترین فرآورد? روانی- تکوینی انسان است . رهایی از خود در حدود حداکثری اش منجر به تجرب? «معراج» خواهد شد. معراج از نظر مولوی مستلزم عبور از زمان است . سفر به زمان یکی از مسائل کلان فیزیک مدرن است که تحقق آن به دنبال تئوری «نسبیت» انیشتین و در سایه ی عبور از در گاههای کیهانی مانند سیاه چاله ها و... رنگ امکان به خود گرفته است اما قوانین حاکم بر ماده امکان سفر به زمان را تا حد امتناع نزول می دهند. مولانا مانند فیزیک دانان امروز عبور دفعی از حصار زمان را از طریق سیاه چاله های آسمانی ممکن می داند اما توجه وی به انضباط ذهنی – روانی مسافر زمان و اینکه عبور از زمان مستلزم داشتن هویت غیر زمانی وحواسی گسترده است دیدگاه او را از فیزیکدانان متمایز می کند.
    Abstract
    Abstract Prospective and Reprospective character are the most prevalent psychological disorder among human being ; it means, if present ,past and future be considered as three spans, for majority of people present’s span has the least width in comparison with others, that is to say, most numerous of people live in the imaginary space of the past and future. Effect of such characters on formation of human’s identity and his or her psychological healthy is the quastion of the very paper that is answered by logical analysis of Masnavi’s verses. In this approach Masnavi is a generative work with open-compilation discipline. Distribution of thought in time or temporally thinking means morbid prowling of mind in the past or future. Resulting identity of a such a thinking is called “self “ by mulavi. “self “ is outcome of the temporal thinking, it is a limited area surrounded by time-based knots of the future and past. Such an identity is source of widespread spectrum of human’pain and it is the major cause of actualization of mean qualities in them. Leaving the self, which is called “awarelessness” in Mulavi’s term, in it’s minimum limits attends freedom from the suffering mixed with “self” and in maximum limits leads to experience of the “Ascension”. The “Ascension” in Mulavi’s viewpoint requires passing the time. Journey in time is one of the major issues of modern physics whose materialization seems to have become possible after the introduction of Einstein s relativity theory in the light of passing through gates such as blackholes and wormholes. But the rules dominating the material world reduce the possibility of journey in time to an impossible level. Mulana, like today’s physicists, argues that ejective journey in time is possible through heavenly blackholes, but what distinguishes his viewpoints from those of physicists is that he maintains that journey in time requires mental-psychological discipline of the traveler and a non-eval identity.