عنوان پایان‌نامه

هویت و سیاست خارجی کشورهای خاور میانه در قبال اسرائیل ( مطالعه موردی : ایران ، ترکیه و مصر )



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "هویت و سیاست خارجی کشورهای خاور میانه در قبال اسرائیل ( مطالعه موردی : ایران ، ترکیه و مصر )" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    روابط بین الملل
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3406;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61610
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    بهاره سازمند

    عرصه تحلیل سیاست خارجی کشورها از مهم‏ترین حوزه‏های پژوهشی علوم سیاسی و روابط بین‏الملل است و پژوهش‏گران با اتکا به روش شناسی‏های گوناگون و با استفاده از نظریات مختلف به تحلیل رفتار دولت‏ها در عرصه سیاست خارجی می‏پردازند. با این حال بیشتر تحلیل‏های ارائه شده از سیاست خارجی کشورها با استفاده از رویکرد واقع‏گرایانه صورت پذیرفته است. در این رویکرد که با گزاره‏های دولت‏محوری، آنارشیک بودن نظام بین‏الملل، خودیاری، بقا، توجه به قدرت و منافع ملی همراه است؛ به عناصر و مؤلفه‏های غیرمادی همچون ارزش‏ها، هنجارها و هویت در عرصه سیاست خارجی توجه چندانی نمی‏شود. برای رفع کاستی‏های نظری جریان خردگرایانه حاکم به خصوص واقع‏گرایی از ابتدای دهه 1990، رویکرد سازه‏انگاری مطرح شد. طرفداران سازه‎انگاری ضمن تعدیل اصول خردباورانه نوواقع‎گرایی و نولیبرالیسم، تأکید خودشان را متوجه اهمیت ساختارهای هنجاری و نیز مادی، نقش هویت در شکل‎گیری منافع و کنش‏ها، و نیز قوام‎بخشی متقابل کنش‏گران و ساختارها می‎کنند و بر این اساس، موضوع هویت دولت در روابط بین‎الملل و چگونگی شکل‎گیری آن در عرصه تعاملات اجتماعی و نیز تأثیر هویت دولت بر رفتار سیاست خارجی آن را بیش از پیش مدنظر قرار می‏دهند. در این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و براساس رویکرد سازه‏انگاری صورت خواهد گرفت سؤال اصلی این است که «چگونه سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه در قبال اسراییل در دوره‏های زمانی مختلف، تحت تأثیر تغییر هویت دولت‏های آنان، دستخوش تغییر شده است؟» فرضیه این پژوهش برای پاسخ به پرسش مطرح شده عبارت است از این که«تغییر هنجارهای داخلی مؤثر در تکوین هویت کشورهای خاورمیانه توضیح‎دهنده چگونگی تغییر سیاست خارجی این کشورها در قبال اسراییل در دوره‎های زمانی متفاوت است». این پژوهش از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست به بررسی کلیات پژوهش و چارچوب نظری آن براساس رویکرد سازه‏انگاری پرداخته خواهد شد. و در بخش دوم چگونگی شکل‎گیری زمینه‎های هویتی سیاست خارجی دولت‏های ایران، ترکیه و مصر و تغییر جهت‏گیری سیاست خارجی آن‏ها در قبال اسراییل مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
    Abstract
    The field of analyzing the foreign policy of countries is of the most important research fields of political science and international relations; and researchers, depending on different methodologies and theories, analyze the behavior of governments in the field of foreign policy. Yet, most of the analysis provided from the foreign policy of the countries is done using a pragmatic approach. This approach which contains propositions such as state- centric, the anarchism of international system, self-help, survival, paying attention to the power and national interest, immaterial elements and components such as values, norms and identity in foreign policy, are not taken seriously. To obviate the theoretical shortcomings of the dominant rational stream, realism since 1990s in particular, constructivism approach was introduced. Along with moderating the principles of neo-realism and neo-liberalism, constructivism advocates emphasize the importance of normative and material structures, the role of identity in forming the interests and actions, and also reciprocal consolidation of actors and structures, and on this basis, the issue of government identity in international relations and how it is formed in social interactions, and also the influence of government identity on the behavior of foreign policy makes it more important. In this study which is done using descriptive-analytical method and is based on constructivism approach, the maim question is that "How the foreign policy of Middle Eastern countries towards Israel in different periods of time has been changed under the influence of the change in the identity of their governments?" The hypothesis of this study to answer the question is that" the change in internal norms, effective in the development of the identity of the Middle Eastern countries, explains how the foreign policy of these countries towards Israel is changed in different periods of time." This study is composed of two parts. The first part studies general research and research framework, based on constructivism approach. And, the second part analyses the way in which the identity of foreign policy of Iran, Turkey and Egypt is formed and also the change of their foreign policy towards Israel.