عنوان پایاننامه
آسیب شناسی ضوابط حاکم بر استفاده از فضاهای گذران اوقات فراغت شهری با رویکرد سازه انگاری
- رشته تحصیلی
- جغرافیا و برنامه ریزی شهری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده جغرافیا شماره ثبت: 1794;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 60382
- تاریخ دفاع
- ۳۰ مهر ۱۳۹۱
- دانشجو
- مهدی قرابیگلی
- چکیده
- چکیده : بنا به ضرورت فعالیت های گذران اوقات فراغت در جریان تعاملات، کنشها، هویتمندی ها و نزدیکی ساختارهای معنایی کنشگران شهری و اهمیتی که ضوابط حاکم بر استفاده از این فضاها در تعالی یا افول کیفیت این فعالیت ها در فضاهای عمومی شهری دارا هستند، و از آنجایی که نگارنده شاهد پتانسیل های بسیار بالای فراغتی در محدوده فرهنگی منطقه 6 تهران بود (تعریف شده در فصل سوم)، و در عین حال ناکارآمدی ضوابط فراغتی را مشاهده نمود، پژوهش حاضر در راستای آسیب شناسی ضوابط حاکم در این فضاها با دو سوال و دو فرض آغاز به کار کرد. هدف، کشف خوانایی یا عدم خوانایی این ضوابط با اقتضائات زمانی (نسبت به کنشگران نسل قبل که ضوابط با ساختار هویتی آنان سنجیده شده بود)، و اقتضائات مکانی (نسبت به دیگرانی که در عرض مکان با تفاوت های ناحیه ای و ساختار معانی و هویتی متفاوت از کنشگران این محدوده در زمان حاضر مستقراند) استفاده کنندگان از فضاهای فراغتی این محدوده و یافتن چرایی آن قرار داده شد. یافتههای پیمایشی و نظری نشان می دهد که اولا ضوابط هم در طول زمان و هم در عرض مکان با اقتضائات بافت فرهنگی منطقه 6 خوانایی ندارند. ثانیاً، دلیل این ناخوانایی خصیصه های هویتی این محدوده و کنشگران سیال در آن است که به عنوان یک پدیده در فضای جغرافیایی دارای ناحیه مندی می باشند که آنها را هم از سایرین در فضاهای دیگر شهر و کشور متمایز می کند (این مساله به بحث افتراق مکانی در جغرافیا باز میگردد)، و هم فرایندهای زمانی، تغییرات و تحولات و دگرگونی هایی در آنها ایجاد نموده (و مینماید) که فرم های هویتی و رفتاری و فضایی آنها کاملا با فرم اجتماعی قبل از خودشان متفاوت و متمایز است و این امر در قالب رابطه ساختار و کارگزار در قالب نظریه سازه انگاری تبیین میشود.استفاده کنندگان از این فضاها به مثابه کارگزار و فضاهای فراغتی به عنوان ساختار در تعامل دائماند و بر هم اثر گذاری دارند. کلید واژه ها: فضا ، فراغت ، کردارگرایی ، ضوابط ، آسیب شناسی
- Abstract
- Regarding the essentiality of leisure activities during actions, interactions, identifications (with others) and resembling ideal structures of urban actors. And because the regulations on using leisure spaces are very important and determinant about ascendancy or waning of these activities at urban public spaces. And since the author’s observed high leisure potentials through the cultural fabric of region 6 (explained on chapter 3) in Tehran, and observed deficient regulations as well. This work began to do pathology of these regulations with two main questions and hypothesis. It aims to discover if regulations concord with time demands (in relation with former generation in the area who the regulations have been prepared for their identity structure) and with local demands (in relation with contemporaneous others who located in different places, with different ideal and identity structures) of this area or not, and why? Theoretical and survey findings indicated that they are not concord neither with time demands nor with local demands. It also cleared the reason: the identity characteristics of this area and actors attending here are different from other locations as a unique phenomenon in geographic space, which differs from other phenomena (referring to the place differences issue in geography). The other reason is: time processes have been causing changes and evolutions to them that make their identity, behavioral and spatial forms completely different from their past social forms (referring to agent-structure problem in constructivism. Users of these spaces as agent, the spaces themselves as structure). Keywords: space, leisure, constructivism, regulations, pathology