عنوان پایاننامه
جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خاور میانه ای اتحادیه اروپا
- رشته تحصیلی
- مطالعات منطقه ای-مطالعات اروپا
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3175;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 55725
- تاریخ دفاع
- ۱۸ دی ۱۳۹۱
- دانشجو
- سعید هراتیان
- استاد راهنما
- احمد نقیب زاده
- چکیده
- پیوندهای دیرینه و عمیق سیاسی، اقتصادی و تاریخی باعث شده تا اتحادیه اروپا همواره توجه ویژه¬ای نسبت به خاورمیانه و شمال آفریقا داشته باشد. به عبارتی اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این حوزه موجب شده تا اتحادیه، منطقه منا را در صدر ملاحظات روابط خارجی خود قرار دهد. از اوایل دهه 60 میلادی اتحادیه تلاش کرد تا با همسایگان خود مجموعه¬ای از روابط دوجانبه برقرار کند اما این مناسبات تا دهه 90 شکل نهادینه¬ای به خود نگرفت. به تدریج مناسبات مذکور در سال 1995 روزآمد شد و در چارچوب آنچه به عنوان فرایند بارسلون شناخته می¬شود، توسعه پیدا کرد. بعد از فرایند بارسلون یا مشارکت اروپا – مدیترانه، اتحادیه در صدد برآمد تا در قالب سیاست همسایگی به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. پس از این دو سازوکار، موج خیزش¬های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) فرصتی برای نقش¬آفرینی اتحادیه فراهم کرد و باعث شد تا سیاست خارجی واحد اتحادیه در معرض محک جدی قرار گیرد. علاوه بر رویکرد اتحادیه¬اروپا نسبت به منطقه منا به صورت کل، جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین کشورهای این حوزه همواره از جایگاه خاصی در معادلات اتحادیه برخوردار بوده اما نگرش متفاوت دو طرف نسبت به محیط بین¬الملل که بخشی از آن برگرفته از سیاست¬های داخلی است، سبب شده تا روابط دو طرف از عمق کافی برخوردار نباشد. در رساله پیش¬رو تلاش می¬شود تا ضمن ارزیابی سازوکارهای اتحادیه اروپا و رویکردهای آن نسبت به خیزش¬های مردمی در حوزه یادشده، جایگاه جمهوری اسلامی ایران نیز مورد واکاوی قرار گیرد و این فرضیه که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله عراق در حال جایگزین شدن به جای ایران هستند، به بوته آزمون گذاشته شود.
- Abstract
- Longstanding and deep political, economical and historical ties aspects have caused Europe Union pay special attention to the Middle East and North Africa. In other words, geopolitical and economical importance of this zone has led European Union to put MENA at the forefront of their considerations. From the early 60s EU has tried to establish some bilateral relationship with their neighbors but it was not institutionalized until 90s. Gradually the relationship was updated in 1995 and developed in the Barcelona Process. After the Barcelona Process or Euro-Mediterranean partnership, European Union tried to fulfill its goals by Neighborhood Policy. After these two mechanisms, public uprisings in the Middle East and North Africa (MENA) provided an opportunity for the EU and exposed its foreign policy into serious challenge. In addition to EU's attitude toward MENA in general, Islamic Republic of Iran as one of the most influential countries in this zone has always taken a vital role in European Union equations but, the two parties different attitudes towards the international environment (some those attitudes coming from domestic policy) has caused to decrease bilateral relationship. In the current thesis we will attempt to analyze Iran's position in the EU’S Middle-East policy and finally this hypothesis shall be tested to see whether Arabic countries in the Persian Gulf such as Iraq will be replaced by Iran in the future of EU’s Middle east policy or not.