عنوان پایان‌نامه

اشارات بینا متنی در متون تعزیه



    دانشجو در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اشارات بینا متنی در متون تعزیه" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    ادبیات‌ نمایشی‌
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 7981;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 42740
    تاریخ دفاع
    ۱۴ شهریور ۱۳۸۸

    متون تعزیه، به دلیل این که در زمره‌ی متون مذهبی قرار می‌گیرند، معمولاً متونی بسته و تک‌آوایی به شمار می‌روند، در حالی که از بسیاری جهات دارای روابط بینامتنی با متون دیگر هستند. این تحقیق به منظور اثبات این فرضیه صورت گرفته است. نظریه‌ی بینامتنیت به طورکلی معتقد به وجود روابطی بین کلیه‌ی متون است، و به مطالعه‌ی مناسبات گوناگون از منظرهای مختلف، در میان متون می‌پردازد. این نظریه در آرای اندیشمندان مختلف، جنبه‌های تازه‌ای یافته است. در این تحقیق پیشینه‌ی به وجود آمدن نظریه‌ی بینامتنیت از دیدگاه باختین و سپس تولد و بالیدن آن در آرای دو اندیشمند پسا-ساختارگرا - ژولیا کریستوا و رولان بارت- و دو اندیشمند ساختارگرا - ژرار ژنت و مایکل ریفاتر- بررسی شده است. در ادامه الگویی برای تحلیل ادبیات نمایشی از طریق اصطلاحات بینامتنیت در آرای اندیشمندان پسا-ساختارگرا تبیین شده است. در این الگو زبان، شخصیت، ساختار، داستان، و مخاطب در متون نمایشی با اصطلاحات بینامتنیت در آرای باختین، کریستوا، و بارت مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. جامعه‌ی آماری این تحقیق شامل چهار متن تعزیه است که از میان سی متن انتخاب شده‌اند. این چهار متن متعلق به سه دسته‌ی مختلف از متون تعزیه هستند. این سه دسته عبارتند از نسخ کربلا، نسخ شخصیت‌های دین اسلام و نسخ شخصیت‌های ادیان دیگر و مردم عادی. دو متن تعزیه‌ی شهادت امام حسین(ع) و تعزیه‌ی شهربانو از میان متون دسته‌ی اول، متن تعزیه‌ی وفات حضرت امیر(ع) از میان متون دسته‌ی دوم، و متن تعزیه‌ی چهار مرغ از میان متون دسته‌ی سوم انتخاب شده‌اند. در پایان این تحقیق به این نتیجه رسیده است که متون تعزیه در میان خود و همچنین در میان متون دیگر، متن تاریخ، متن جامعه، متن اسطوره، متن فرهنگ‌عامه، و متون دینی دارای روابط بینامتنی هستند، که این روابط از متنی به متن دیگر متغیر و متنوع است. این الگو به دلیل استفاده از عناصر ادبیات نمایشی، قابل تعمیم به دیگر متون نمایشی است.
    Abstract
    since ta`zieh texts are considered to be in the category of religious texts, they often are considered to be closed and monophony texts, however in many cases they include intertextual relations or relations with other texts, and the purpose of this research is to prove this point. the intertextuality theory in general believes in the existence of relations between all the texts, and studies the different relations between texts from different points of views. Under the effect of the ideas of different thinkers, this theory has achieved different sides. In this research, a history is studied from the point of view of Bakhtin in which this theory has been crated and improved under the effect of the ideas of two poststructuralist thinkers like Julia Kristeva and Roland Barthes and two structuralist thinkers like Gerard Genette and Michael Riffaterre. After that there is a pattern represented for analyzing the dramatic literature from the intertextual sense from the point of view of poststructuralist. In this pattern the language, personality, structure, story and viewers in dramatic text are studied from the angel of intertextuality theory and the points of view of Bakhtin, Kristeva and Barthes. The case study of this research includes four Ta`zieh texts chosen from thirty texts. These four texts are from three different categories of Ta`zieh texts. These three categories are: Karbala texts, Islamic individual`s texts, other religions individual`s texts. The “shahadate emam hosein” text are selected from the first and the “vafate hazrate amir” texts are selected from the second and the “chahar morgh” texts are selected from the third category . In the end this research proves that these Ta`zieh texts contain intertextual relations between each other and other texts of history, society, myth, cultural and religious, and that these relations are different from every and each text. Because of the use of the dramatic literature elements, this