عنوان پایاننامه
تعیین واحدهای جریانی وپیش بینی در توالی پرموتریاس میدان گازی پارس جنوبی
- رشته تحصیلی
- زمین شناسی-رسوب شناسی وسنگ شناسی رسوبی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس علوم شماره ثبت: 4811;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54661
- تاریخ دفاع
- ۲۰ شهریور ۱۳۹۱
- دانشجو
- امیرحسین عنایتی بیدگلی
- استاد راهنما
- حسین رحیم پوربناب
- چکیده
- توالی مورد مطالعه، شامل قسمت بالایی سازند دالان و بخش پایینی سازند کنگان است که محدوده زمانی پرمین بالایی و تریاس پایینی را در بر می گیرد و واحدهای مخزنی K3, K2 و K4را شامل می شود. این توالی میزبان مخزن گازی عظیمی در خلیج فارس می باشد که بخش ایرانی آن را میدان گازی پارس جنوبی و قسمت قطری آن را گنبد (میدان) شمالی می نامند. در این مطالعه، در ابتدا رخساره ها و محیط رسوبگذاری توالی دالان بالایی- کنگان در چاه های مورد مطالعه، بررسی شد. پس از مطالعه وقایع دیاژنزی رخ داده در این توالی، سکانس پاراژنزی یا تقدم و تاخر وقایع دیاژنزی و محیط های دیاژنزی موثر بر این توالی مشخص گردید و تاثیر این فرایندها بر کیفیت مخزنی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بر اساس مشخصات و تغییرات رخساره ای (بافت ها، فابریک ها، ساخت های رسوبی، تغییرات در نوع و سایز آلوکم ها)، فرایندهای دیاژنزی اولیه و لاگ های چاه پیمایی (گاما و چگالی)، سکانس های رسوبگذاری رده سوم و چهارم در توالی مورد مطالعه نیز مشخص شد و با سایر کارهای صورت گرفته در این زمینه نیز متطابقت داده شدند. سپس، از این سکانس ها به عنوان چارچوبی برای تطابق زون ها و واحد های جریانی استفاده شد. با استفاده از داده های تخلخل- تراوایی مغزه و بر اساس دو روش نمودار لورنز اصلاح شده بر مبنای چینه نگاری و پارامتر نشانگر زون جریان، زون ها و واحدهای جریانی در شش چاه مورد مطالعه از میدان گازی پارس جنوبی تعیین شدند. بر این اساس، توالی مورد مطالعه به هشت زون جریانی تقسیم شدند و بر اساس پارامتر نشانگر زون جریان، شش نوع واحد جریانی (هیدرولیکی) نیز مشخص شد. همچنین، وضعیت پارامترهایی از قبیل تخلخل- تراوایی، رخساره ها، وقایع دیاژنزی شایع و موثر در کیفیت مخزنی، در واحدها و زون های جریانی، مورد بررسی قرار گرفت. با تلفیق مطالعات رسوب شناسی، پتروفیزیکی (زون ها و واحدهای جریانی) و ژئوشیمیایی (آنالیز استرانسیم نمک های بر جای مانده) سعی شد تا روشی سیستماتیک را برای تعیین جدایش های مخزنی ارائه دهیم. با مشخص شدن مشخصات رسوب شناختی و پتروفیزیکی متناظر با اینتروال های سدی ایجاد کننده جدایش ها، از آنها به عنوان شاخص هایی در جستجوی این واحد ها و پتانسیل وجود جدایش مخزنی در سایر چاه ها استفاده شده است. از پارامترهای بسیار حیاتی مخازن هیدروکربوری، خصوصا مخازن کربناته، تراوایی است. تعیین این نوع پارامتر نیازمند آنالیز مستقیم مغزه های حفاری از توالی های مخزنی و صرف هزینه های فراوان است. در اینجا با استفاده از دو روش، اقدام به ارزیابی کیفی و کمی تراوایی در چاه های بدون مغزه و دارای لاگ های چاه پیمایی نموده ایم. روش کیفی بر اساس اختلاف سرعت واقعی صوت و سرعت صوت پیش بینی شده بر مبنای معادله زمان- میانگین وایلی در توالی مورد مطالعه است که نتیجه آن به صورت ترسیم لاگ انحراف سرعت می باشد. این اختلاف ها ناشی از وضعیت های دیاژنزی متفاوت و به تبع آن، انواع مختلف حفرات موجود می باشد. با کالیبره و مقایسه نمودن انحراف سرعت ها با وضعیت های دیاژنزی و حفره ای یک اینتروال خاص، می توان روندهای افزایشی یا کاهشی در تراوایی را پیش بینی نمود. به منظور تخمین کمی تراوایی، از لاگ های صوتی، نوترون، چگالی و آب اشباع شدگی و روابط ارائه شده، استفاده شد. مقادیر تراوایی حاصل از این روش دارای همخوانی بسیار خوبی با مقادیر واقعی (مغزه ای) بود. در مواردی که آب اشباع شدگی اینتروال های مورد مطالعه از 50% بیشتر بود، اختلاف تخمین ها از مقادیر واقعی، بسیار بارز گشته و موجب خطاهای بزرگی شده بود. در این محدوده های با آب اشباع شدگی بیش از 50% با اعمال تغییری در ضرایب معادله ارائه شده، درجه انطباق تراوایی های پیش بینی شده و اندازه گیری شده، افزایش یافته و بر هم منطبق می گردند.
- Abstract
- The studied succession is included of the Upper Dalan and Lower Kangan Formations by the age of upper Permian to lower Triassic. This interval is included of K2, K3 and K4 reservoir units. This succession is hosted a huge gas accumulation in the Persian Gulf that Iranian part of this is named South Pars gas filed and Qatari part is North Dome. This study is started by facies and sedimentary environment analysis in the six well of the South Pars gas filed. After the study of diagenetic processes, the paragentic sequence and diagenetic environments are revealed. Based on facies properties (such as sedimentary textures, fabrics and structures, changes in grains types and sizes) and their variation, early diagenetic processes and wire line well logs (Gamma Ray and Density logs), the third and fourth order depositional sequences detected and correlated by other works. Afterwards, these sequences used to construction a framework for correlation of flow zones and units. By use of core porosity - permeability data and based on Stratigraphic Modified Lorenz Plot and Flow Zone Indicator Parameter Methods, flow zones and (hydraulic) flow unites determined in the six well of the South Pars filed. Therefore, this reservoir interval is divided to eight flow zones and also based on flow zone indicator parameter; six type flow units detected. Therefore, the distributions of some parameters such as porosity- permeability, facies, dominant and effective diagenetic processes on the reservoir quality, are evaluated in the flow zones and units. By the integration of sedimentological, petrophysical (flow zones and units) and geochemical (Strontium Residual Salt Analysis) studies, we tried to present a systematic method to determination of reservoir compartmentalization. By the specifying of sedimentological and petrophysical characteristics of sealing intervals that created reservoir compartments, we used of those as indexes for disquisition of this units and evaluation the potential of existence reservoir compartment in the other wells. A very critical parameter in the hydrocarbon reservoirs, especially carbonate reservoirs, is permeability. Determination of this parameter is needed to core analysis and expensive payments. In this study, we used two qualitative and quantitative methods for evaluation of permeability. The qualitative method is based on difference between real sound velocity and predicted sound velocity from Time-Average Wyllie's equation in the studied interval, which is resulted Velocity Deviation Log. This deviation is due to different diagenetic processes and so various pore spaces. With calibration and comparison of velocity deviations by diagenetic processes and pore spaces in the individual intervals, increasing and decreasing trends in the permeability are predictable. For quantitative estimation of permeability, Sonic, Density and Water saturation logs and presented equations are used. Resulted permeability values from this method, have a very good agreement with the real values (from core evaluation). In some cases that water saturation of studied intervals was more than 50%; difference between estimated and real values was very salient and created problematic errors. In these intervals by some modifications in the original equation, the coincidence of predicted and measured permeability will be very high.