عنوان پایان‌نامه

نقد پسا استعماری روایت سریال قهوه تلخ از مدرنیته سیاسی ایرانی



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نقد پسا استعماری روایت سریال قهوه تلخ از مدرنیته سیاسی ایرانی" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: ر س 4456;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56474
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
    دانشجو
    فرزاد غلامی
    استاد راهنما
    مهدی منتظرقائم

    چکیده : مطالعات پسااستعماری یکی از جدیدترین حوزه¬های علوم اجتماعی در کشورهای موسوم به جهان سوم است که توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است. مطالعات پسااستعماری به دنبال آشکار کردن این مسئله است که مدرنیته چگونه در قالب گفتمان شرق¬شناسی در پی شکل دادن به یک چارچوب تجویزی برای رفتار استعمارگرایانه غرب با شرق است. بر این اساس مطالعات پسااستعماری "تلاش برای به رسمیت شناختن تفاوت ها" را به عنوان هدف عملی خود انتخاب کرده است. تحقق این هدف نیازمند نوع خاصی از "بازنمایی" است، یعنی تصویر خود در نزد "خود" و "دیگری" باید تغییر کند و این تصویر بازنمایی شده نه در جهت توجیه برتری، بلکه در جهت برابری عمل کند. بنابراین می¬توان گفت مطالعات پسااستعماری خود را محدود به نقد غرب (بازنمایی شرق در گفتمان¬های شرق شناسانه از مدرنیته) نمی¬کند بلکه نقد تصویر خود در نزد خود و انتقاد از خود نیز بخشی از مطالعات پسااستعماری است. در این پژوهش مطالعات پسااستعماری به این معنا مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از رویکرد فوق در این پژوهش به نقد بازنمایی جامعه ایران در سریال قهوه تلخ به کارگردانی مهران مدیری پرداخته شده است، یعنی سوال اصلی این بوده است که آیا در این سریال جامعه ایران به عنوان پدیده¬ای نامعقول و ناسازگار با مدرنیته بازنمایی می¬شود؟ برای پاسخ به این سوال از دو روش واسازی و الگوی تحلیل کنشگران گریماس استفاده شده است. تطبیق الگوی گریماس بر چهار اپیزود سریال نشان داده است که کلیه شخصیت¬های سنتی سریال به عنوان دیگری "مستشارالملک" (نماد مدرنیته) بازنمایی شده¬اند. در کل سریال مستشارالملک نقش فاعل را برعهده دارد. شیوه روایی سریال به گونه¬ای است که در آن فرهنگ و جامعه ایران افراد را به گونه¬ای پرورش می¬دهد که هیچ انگیزه¬ای برای تغییر و پیشرفت ندارند. بنابراین جامعه ایران فاقد هرگونه توان برای تغییر و تلاش به سمت مدرن شدن است. یافته¬های پژوهش در بخش واسازی که با استفاده از یک الگوی هفت مرحله¬ای انجام شده است نشان می¬دهد که روایت غالب سریال از تقابل سنت/مدرنیته، یک روایت سنت¬گریز است. بر این اساس سنت (جامعه ایران) با استفاده از راهبرد کلیشه¬سازی به عنوان دیگری مدرنیته بازنمایی شده است. اما از آن¬جا که در تحلیل واسازی هدف جایگزین کردن یک مرکز با مرکز دیگر نیست نباید با واژگون کردن روای
    Abstract
    Abstract: Postcolonial studies are of those new social science areas in the so-called third world which catches a lot of attention. The postcolonial studies are meant to clarify how the modernity, through Orientalism discourse, tries to establish a prescribed framework for the colonial treatment of the west to the east. Therefore, the postcolonial studies have chosen the difference recognition as its practical goal. Reaching this goal needs a certain kind of representation, namely, the image of self and the other should be changed and this represented image should not justify the superiority but work for equality. Therefore, it can be said that the postcolonial studies do not limit themselves to criticize the west ( the east representation in orientalistic discourse of modernity) , but the critique of self-image and the self criticism are parts of the postcolonial studies. In this research, the postcolonial studies are meant in this way. Based on the above approach, this research tries to criticize the representation of Iranian society in Ghahveye Talkh serial, directed by Mehran Modiri. Therefore, the main question of the research is that if the Iranian society is represented as incompatible and irrational or not. To answer this question, two methods are applied, including the deconstruction and Grymas actor analysis methods. The correspondence of the Grymas pattern to the four episodes of the serial shows that all traditional characters represented as the other, Mostasharolmolk, and the modernity symbol. Mostasharolmolk acts as the subject in the whole parts of serial. The narrative of the serial is in a way that the Iranian culture and society treat people who are unmotivated regarding change and development. So, the Iranian society lacks the ability toward modernity. The findings of the research in deconstruction part, which have been gained through a seven-stage pattern, show that the dominant narrative of tradition/modernity extreme of the serial is a an