عنوان پایان‌نامه

روایت تلویزیون ایران از اختیار انسان در سریال های مذهبی



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "روایت تلویزیون ایران از اختیار انسان در سریال های مذهبی" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4459;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56937
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    مهدی منتظرقائم

    با توجه به ارتباط همیشگی زندگی توده مردم با مفهوم جبر و اختیار،و نیز اهمیت ذاتی این مفهوم در حیطه دین،و با عطف نظر به توانایی رسانه ها در برساخت روایت توده مردم از نظام اسباب هستی و هم چنین با در نظر گرفتن روابط دین، دولت و تلویزیون در ایران این تحقیق در پی پاسخگویی به این سوال برآمده است که در سریال های مذهبی عامه-پسند تلویزیون ایران از مفهوم اختیار چه برساخت معنایی¬ای به مخاطب ارائه می شود. لذا ابتدا با تلاشی برای ارائه الگویی از طیف گفتمانی مفهوم اختیار، گفتمان های مختلف فلسفی و کلامی و عرفانی در حرکت بین چهار گزاره اساسی محدوده قدرتِ خداوند، استثناپذیری قانون کلّی علّیت، بی معنی شدن مسئولیتِ اخلاقی و دینی انسان، و خلق بدی¬ها و آفرینش گناه از سوی خدا معرفی شده است؛ تا به وسیله آن فضای تخاصم میان جبر مطلق و اختیار مطلق در بخش عملی تحقیق بازشناسی شود. سپس با اتخاذ رویکرد نظری بازنمایی برساختی به بازی های زبانی و گفتمانی سریال ها و نه تطبیق نه تطبیق مفهوم «واقعی» اختیار با آن¬چه به عنوان اختیار در تلویزیون بازنمایی می شود-نظر انداخته شده است. سریال ترکی «کلید اسرار» و سریال ایرانی «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» به عنوان نمونه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته¬اند. با استفاده از دو معیارها و گزاره های اساسی گفتمان های جبر و تفویض در بخش تحلیل گفتمان با استفاده از ترکیبی از رویکردهای لاکلا و موفه و ون¬دایک و فرکلاف به بررسی گفتمان اساسی هر سریال درباره اختیار انسان پرداخته شده است. هم¬چنین از الگوی تحلیل کنشگر گریماس برای تحلیل روایی دو سریال استفاده شده است. در هر دو سریال با ترسیم جداول کنشگران پی رفت های آغازین و پایانی و نیز نمودار شماتیک آن¬ها نشان داده شده است که سریال ها به لحاظ روایی جبری هستند. با وجود همه تفاوت های دو سریال، گفتمان هر دو نیز متمایل به گفتمانی جبرگراست. با این تفاوت که سریال ترکی با در مرکز قرار دادن قدرت الهی در ساختار داستانی و نیز دیالوگ¬های شخصیت ها به گفتمان کلی جبر نزدیک می شود و این دالتمامی دال های دیگر را در جاذبه معنایی خود متعین و با معنا می گرداند. دال های خواب، کیفرانگاری سختی ها و پاداش انگاری خوشی ها،تقدیرگرایی،جامعیت نصّ دینی،نظم جهان و سنت اجتماعی در این سریال تایید و دال های پرسشگری، متد تعقلی و فلسفی و نیز تاثیرگذاری ساختارها
    Abstract
    This research, regarding the permanent relationship between mass people’s life and free will and determinism and the paramount importance of these concepts in religion, and also considering the abilities of media in constructing mass people’s narrative of the world system and the relationship among religion, government and TV in Iran, tries to answer that how the Iranian religious popular TV series construct the determinism to the audience. Therefore, first, a pattern of discourse continuum of determinism, different philosophical, theological and mystical discourses in four main propositions of the God’s power, the exceptionality of general law of causality, the meaninglessness of man’s ethical and religious responsibility, the creation of evils and sins by God have been presented, so that the conflict between the absolute determinism and the absolute free will, be recognized in the practical aspect of the research. Then, taking the Representation theory, constructional approach, the discourse and language games of TV series- not the correspondence of the real concept of free will to what represented as free will in TV- have been shed light upon. The Turkish TV series »kelide Asrar« and the Iranian TV series »Shayad Baraye Shoma ham Ettefagh Bioftad« have been selected as the case study of this research. Using the two criteria and main propositions of free will and determinism in discourse analysis, a combination of Laclau , Mouffe, Van Dijk and Fairclough approaches have been applied to analyze the main discourse of each TV series about human free will. Also the Greimas actant analysis theory has been used for narrative analysis of the two TV series. In each of the TV series, through scheduling the beginning and ending sequence of the actors and their schematic diagram, it has been shown that they are narratively deterministic. The two TV series discourses, despite clear differences, tend to be deterministic. The Turkish TV series, centering the