عنوان پایان‌نامه

بررسی جامعه شناختی علل شکست روندهای کوتاه مدت اصلاحات در دوره ناصری . براساس رویکردهای موافق و مخالف آن ( مطالعه موردی اصلاحات امیر کبیر. ناصرالدین شاه و سپهسالار)_ ریحانه جوادی




    رشته تحصیلی
    مطالعات جوانان
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56755;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4485
    تاریخ دفاع
    ۲۱ شهریور ۱۳۹۱

    در پژوهشِ پیش‌رو، برای بررسی علل جامعه‌شناختیِ شکستِ روندهای کوتاه‌مدتِ اصلاحات در دوره‌ی ناصری، با بهره‌گیری از رویکرد انتخاب عقلانی به‌مثابه یکی از نظریه‌های عمومی جامعه‌شناسی تاریخی، به روایت علی سه بازه‌‌ی اصلاحیِ 1267-1264 هجری قمری (اصلاحات میرزا تقی‌خان امیرکبیر)، 1278-1275 ه.ق. (اصلاحات شخص ناصرالدین‌شاه)، و 1290-1287 ه.ق. (اصلاحات میرزا حسین‌خان سپهسالار) پرداخته‌ام. در بررسی هر یک از این دوره‌های اصلاحی، در سه فصلِ جداگانه یعنی نظمِ میرزا تقی‌خانی (بررسی اصلاحات امیرکبیر)، شاه‌بابا (بررسی اصلاحات شخص ناصرالدین‌شاه)، و دستگاه سپهسالاری (بررسی اصلاحات سپهسالار)، زندگانیِ فرد مصلح، زمینه‌ی فکری وی، ویژگی‌های رفتاری و کنش فردی او، اقدامات اصلاحی صورت گرفته، فرجام اصلاحات، و برداشت جامعه را ارزیابی نموده‌ام. در ادامه، استدلالاتِ مخالفان اصلاحات (در قالب پنج گروهِ روحانیان، درباریان، دیوانیان، زنان حرمسرا، و بیگانگان)، استدلالات شخصِ مصلح، استدلالات موافقان اصلاحات و رابطه‌ی شاه و مصلح را مورد بررسی قرار داده‌ام. سپس، در فصلی مجزا، با بررسی تطبیقیِ این سه دوره‌ی اصلاحات با استفاده از استراتژی مقایسه‌ی اسمی و ترتیبی و با بهره‌گیری از روش توافق و روش تغییرات متقارنِ جان استوارت میل، که از جمله روش‌های کیفیِ جامعه‌شناسی تاریخی‌اند، به ارزیابیِ سه‌گانه‌ی مخالف- مصلح- موافق و نقش آن در شکست روندهای اصلاحی در دوره‌ی ناصری پرداخته‌ام. در سطح مقایسه‌ی اسمی، با ارزیابی تطبیقی استدلالات کلی مخالفان در این سه دوره «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین‌شاه»، «برهم خوردن امنیت داخلی»، «از بین رفتن تمامیت ارضی»، «وابستگی مصلح و/یا همراهان وی به کشور روسیه»، «عدم رعایت حقوق شهروندی»، «بی‌توجهی به جایگاه طبقاتی مخالفان»، «عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت»، و «ویژگی‌های رفتاری شخص مصلح و/یا همراهان وی»، به‌عنوان استدلالات مطرح شده از سوی مخالفان در هر سه دوره‌ی اصلاحی است. در سطح مقایسه‌ی ترتیبی با در نظر گرفتنِ گروه/مصلح، «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین‌شاه»، «بی‌توجهی به جایگاه طبقاتی مخالف»، «عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت»، و «رویه‌ی فردی و ویژگی رفتاری مصلح و/یا همراهان وی» استدلالاتِ بیشینه یا به عبارت دیگر پرتکرارترین استدلالاتِ مطرح شده از سویِ گروه‌های مختلفِ مخالف در هر دوره‌ی اصلاحی در انتقاد به عملکرد مصلح و/یا همراهانِ وی است. در بررسی سه‌گانه‌ی مخالف- مصلح- موافق، در هر یک از بازه‌های اصلاحی آشکار می‌شود که تنها در بازه‌ی اصلاحی 1290-1287 (اصلاحات سپهسالار) شاهد تعاملِ سه‌گانه‌ی مخالف- مصلح- موافق هستیم و مصلح و مخالفان، پاسخگویِ بخشی از پرتکرارترین استدلالاتِ مخالفانِ اصلاحات هستند و در دو رویه‌ی اصلاحی دیگر در عصرِ ناصری این پاسخ‌گویی به چشم نمی‌خورد. کلیدواژه: اصلاحات، دوره‌ی قاجار، مخالفان اصلاحات، مصلح، موافقان اصلاحات، انتخاب عقلانی، میرزا تقی‌خان امیرکبیر، ناصرالدین‌شاه، میرزا حسین‌خان سپهسالار.
    Abstract
    In the following research, assessing the sociological analysis of the failure of short term reform's in Nasseri's epoch (1848-1896), applying Rational Choice Theory as one of the general theories in Historical Sociology, I offered narrative analysis of three reformative period: 1848–1851 (the reforms of Mirza Taqi Khan Amir kabir); 1859–1862 (the reforms of Nasser al-Din Shah himself); and 1871–1873 (the reforms of Mirza Hosein Khan Sepahsalar). Analyzing each of these reformative periods in three separate chapter called Mirza Taqi Khan's Order (the reforms of Amirkabir); the King-Father (the reforms of Shah himself); and Sepahsalar's Apparatus (the reforms of Sepahsalar) I narrated the life of the reformer, his intellectual and social background, his personal manners and attitudes, the reforms which occurred in that period, the failure of the reform. Besides, I analyzed the reasons of the reform's cons (including clergymen, courtiers, governors, the women of the Haram, and foreigners) for opposing the reforms, the reasons of reform's pros for supporting the reform, the reasons of reformer himself, and the relation of the King (Shah) and the reformer. In the following chapter, using John Stuart Mill's methods –the Method of Agreement and the Method of Concomitant Variation- which are among the qualitative methods of historical sociology, I analyzed the triple interaction of cons/reformer/pros and justified its role in reform's failure. Based on Nominal Comparison of the reasons of cons, "endangerment of the kingdom of Nasser al-Din Shah", "homeland security disturbance", "the loss of territorial integrity", "the reformer's political dependency on Russia", "neglecting the citizen's right", "Neglecting the opposition's position", "neglecting the traditions", and "the personal manners and attitudes of the reformer" are the reasons which are offered in all of these three reformative periods. Based on Ordinal Comparison, "endangerment of the kingdom of Nasser al-Din Shah", "Neglecting the opposition's position", "neglecting the traditions", and "the personal manners and attitudes of the reformer" are the most frequent reasons offered by cons of the reforms. Analyzing the triple interaction of cons/reformer/pros in each of these reformative periods it is clear that the third reformative period, the reforms of Mirza Hosein Khan Sepahsalar, is the only period in which we are facing an interaction among cons/reformer/pros and it is the only period in which the reformer and the pros are mostly accountable to the most frequent reasons and critics of reform's cons. Keywords: Reform, Qajar's Period, the Cons of Reform, the Pros of Reform, Reformer, Rational Choice, Mirza Taqi Khan Amir Kabir, Nasser al-Din Shah, Mirza Hosein Khan Sepahsalar.