تحلیل موانع معرفتی برنامه ریزی توسعه در ایران معاصر (با تاکید بر نقش علوم انسانی) از زمان رضا شاه تاکنون
- دانشجو
- محسن جعفری مقدم
- استاد راهنما
- غلامرضا غفاری
- رشته تحصیلی
- برنامه ریزی رفاه اجتماعی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4442;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 55585
- تاریخ دفاع
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
- چکیده
- عقب ماندگی و توسعه نیافتگی، مسئله اصلی جوامع در حال توسعه و از جمله ایران است. حل این معضل نیازمند درک مفاهیم اساسی توسعه و داشتن علوم انسانی و تئوری های عقلانی برای برنامه ریزی و حل مسائل اجتماعی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی انتقادات جدی و مبنایی متوجه روندهای نوسازی در دوران پهلوی شد و داعیه های جدیدی برای تمدن سازی و ساختن جامعه ایده آل مطرح گردید. با این وجود در بسیاری از حوزه ها به تدریج شبیه همان روندهای قبلی بر کشور حاکم شد. البته در حوزه مسائل فرهنگی تلاش های بیشتری صورت گرفت تا از طریق سیاستگذاری و حتی برخوردهای آمرانه، فضای جامعه متناسب با احکام اسلامی گردد. عملکرد حاکمیت در دوره جمهوری اسلامی و محتوای برنامه های توسعه و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و اداری گویای این است که همچنان دغدغه اصلی، نیل به پیشرفت و ساختن تمدن نوین است. در این پایان نامه تلاش شده است با صورت بندی دقیق از مسئله و کاربست مفاهیم و نظریه های عقلانیت انتقادی به واکاوی مبانی معرفتی برنامه ریزی توسعه در دوره جمهوری اسلامی پرداخته شود. در این راستا دوره زمانیِ از ابتدای انقلاب اسلامی تا سال 1388 مورد مطالعه قرار گرفته و در قالب پنج موقعیت اجتماعی تحلیل شده است. کوشش شده در هر موقعیت با توصیف کنشگران و نهادهای موثر در فرایند برنامه ریزی و تبیین شرایط حاکم بر موقعیت، عملکرد هر یک از عوامل موجود در آن مورد ارزیابی و تحلیل انتقادی قرار گیرد. جریان های معرفتی حاضر در میدان سیاست که سازنده ذهنیت کنشگران و برنامه ریزان و مبنای تصمیم گیری ها بوده نیز بررسی شده است. اندیشه ها و انگاره هایی که با مبانی انتقادی و عقلانی علوم انسانی جدید سازگاری نداشته اند، هر یک به نحوی در مسیر توسعه مانع بوده اند. در هر دوره ای زمینه بروز اندیشه های جدید و مفاهیم توسعه توسط نخبگان فراهم گردیده، در زمینه های عملکردی هم نقد و نظارت و مشارکت اجتماعی در برنامه ریزی ها دیده شده است. از آنجا که به دنبال موانع معرفتی برنامه ریزی توسعه بوده ایم، در نهایت با ارزیابی انتقادی از موقعیت های پنجگانه، صورت بندی خاصی از موانع معرفتی شکل گیری برنامه ریزی توسعه در جمهوری اسلامی ارائه شده است. در این صورت بندی، معرفت های دینی و سنتی نقش اصلی را دارند و در مواردی در تقابل با عقلانیت انتقادی قرار می گیرند.
- Abstract
- Lag and underdevelopment are among the main issues in the developing societies including Iran. Solving this problem requires a deep understanding of fundamental concepts of development and dominance on humanities and rational theories for planning and solving social issues. After the Islamic Revolution basic critics was said about the modernization processes during the Pahlavi era, and new claims about building civilization and ideal society was brought up. Evan though in many different fields gradually possess similar to the past was dominated. Of course in the field of cultural issues more efforts was done in the form of making policy and authoritative conflicts in order to adapt society’s public sphere with Islamic rules. Acts of government during the Islamic republic era and the content of development programs and the economic, sociologic, and bureaucratic structures show that yet the main concern is to reach the progression and building the new civilization. In this dissertation, we attempted to study the episteme foundations of development planning in Islamic Republic by precise studding of the problem and using critical rationality concepts and theories. In this regard, from the beginning of Islamic Revolution till 2009, have been studied in five separate social positions. This dissertation has attempted to assess and analyze the action of any existed agent critically by describing the effective actors and institutions in planning processes and explaining the conditions of these five positions. Furthermore, the existed epistemic movements in the field of politic, which have been the manufacturer of the subjectivity of actors and planners, and basis of making decisions, have been studied. The thoughts and ideas that are not compatible with critical and rational basis of modern humanities, in some ways have been obstacle in the process of development. In each period, as much as the elites and critics have provided the basis of modern thoughts and de