ارزیابی اجتماعی سیاست مسکن مهر (مطالعه موردی شهر جدید پرند)
- دانشجو
- مریم جمشیدی نسب
- استاد راهنما
- پویا علاء الدینی
- رشته تحصیلی
- برنامه ریزی رفاه اجتماعی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4637;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 70907
- تاریخ دفاع
- ۲۴ تیر ۱۳۹۱
- چکیده
- چکیده مسکن به عنوان یکی از حقوق اجتماعی افراد در حوزهی رفاه اجتماعی جای میگیرد که تامین آن با طیف گسترده ای از اقدامات دولتی در ارتباط است. سیاست های حمایت اجتماعی مسکن میکوشند، تا با فراهم کردن مسکنی متناسب با نیاز، سطحی از رفاه و بهزیستی را برای افراد جامعه به ارمغان بیاورند. از آنجایی که نیاز مسکونی یکی از اساسی ترین نیازهای افراد به شمار میرود، در همهی دولتها به آن پرداخته میشود. به همین جهت تامین مسکن گروههای کمدرآمد یکی از عمدهترین دغدغههای سیاستگذاران اغلب کشورهای جهان به خصوص کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهد. در برنامه چهارم توسعهی ایران برای تامین مسکن محرومان و گروه های کم درآمد سیاستی در پیش گرفته شده است که مبنای این سیاست اصل 31 و 43 قانون اساسی کشور بوده است. این اصول متکی بر حقوق و برابری فرصتهاست. در حال حاضر سیاست مسکن مهر، تنها اقدام دولت در زمینهی تامین مسکن گروههای کمدرآمد است. سوال این پژوهش این است که عملکرد دولت در تدوین سیاست مسکن مهر، به منزلهی مجموعهی اقداماتی که دولت برای کاهش نابرابری در جامعه انجام میدهد؛ تا چه حد باعث کاهش نابرابری شده است. در پژوهش حاضر سعی شده است که سیاست مسکن مهر به مثابه یک سیاست جتماعی، بر اساس عدالت و رضایت مورد ارزیابی اجتماعی قرار گیرد. با توجه به ماهیت موضوع که ارزیابی اجتماعی سیاست مسکن مهر میباشد، در این پژوهش از روش کیفی (تحلیلی- توصیفی) استفاده شده است. مسکن مهر استان تهران به عنوان جامعهی آماری در نظر گرفته شده و پروژهی مسکن مهر شهر جدید پرند به عنوان نمونه، مورد مطالعه و بررسی محقق قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش بیانگر این موضوع هستند که مسکن ارزان قیمت در حومهی شهر الزاماً نمیتواند میزانی از عدالت را برای شهروندان تامین کند. اینکه واحدهای ساختمانی برای این گروههای درآمدی در اطراف شهرهای بزرگ آماده شود، ممکن است نیاز به سرپناه را برآورده کند؛ اما میزان محرومیت از حداقل زیرساختها و خدمات شهری را افزایش داده است و به دنبال آن رضایت ساکنین این پروژهها را کاهش داده است.
- Abstract
- Abstract Housing is considered a social right for citizens in the field of social welfare and a wide range of government measures are associated with it. Social support policies attempt to provide housing commensurate with requirements that can bring welfare and well-being for individuals. Since housing is one of the most basic needs of individuals, all governments take it into consideration. Hence providing housing for low-income groups is one of the main concerns of policymakers in most countries throughout the world, especially in developing countries. Iran’s Fourth Development Plan has adopted policies under article 31 and 43 of the constitution for providing housing for the poor and the low-income groups. These articles are on the equality of rights and opportunities. According to the current policy of government, Mehr Housing is the only solution for the providing housing for the low-income groups. The main question that will be answered in this thesis is to what extent government policy on Mehr Housing, as a set of measures being undertaking for reducing inequalities in society has been successful. In this study, the Mehr Housing policy is examined as a social policy in terms of justice and satisfaction. Qualitative methodologies are employed to probe the case of Parand (a new town) near Tehran. Results indicate that affordable housing in peri-urban areas may not necessarily provide the housing justice for the citizens. Although the buildings have been built for these groups in the vicinity of large cities to satisfy housings needs, lack of infrastructure and a wide range of services remain a major deprivation and a source of dissatisfaction. Keywords: housing, social policy, social welfare, Mehr Housing, justice, satisfaction