عنوان پایان‌نامه

تحلیل مفهوم (مطلق) و نقش آن در معنا شناسی اوصاف الهی



    دانشجو در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تحلیل مفهوم (مطلق) و نقش آن در معنا شناسی اوصاف الهی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56717
    تاریخ دفاع
    ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
    دانشجو
    میثم مولائی
    استاد راهنما
    محمدعلی عبدالهی

    خداباوری، تاریخی به درازای تاریخ حیات انسان دارد و همواره ذهن انسان را معطوف به خود داشته است. از بومیان آفریقا و آمریکا تا حوزه‏ی تمدّن‏هایی همچون ایران، یونان، چین، هند و بین‏النهرین هموراه مردمانی در تمام اعصار، ستایشگر موجودی ماوراءای بوده‏اند که آن را خدا می‏نامیدند. اعتقاد به وجود خدا عنصر مشترکِ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام است. بر اساس متون مقدس این ادیان، خدا دارای اوصافی گوناگون است. تا حدود زیادی این اوصاف در ادیان توحیدی مشترک است. خدا عالم مطلق، قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دارای حیاتی ازلی ـ ابدی و بی نیاز از غیر است. با رشد و نفوذ میراث‏های عقلی ـ فلسفی تمدن‏های گوناگون و تقابل آن‏ها با یکدیگر، بحث‏های متنوعی در حوزه‏ی الهیاتِ فلسفی ـ بخصوص در میان ادیان توحیدی ـ بروز و ظهور یافت. از جمله‏یِ مهمترینِ این‏ بحث‏ها معناشناسی اوصاف خدا و به صورت کلّی چیستی خدا بود. پرسش‏هایی از این دست که آیا خدا به جزئیات و حوادث عالَم علم دارد یا خیر؟ و کیفیت آن چگونه است؟، یا اینکه نسبت خیرخواهی خدا با شرور حاضر در عالم چگونه است؟ و سوالاتی از این دست همگی دارای یک منشاء واحد بودند که عبارت است از اینکه « معنای عالم مطلق بودن چیست یا چه چیزی می‏تواند مصداق قادر مطلق باشد » و بطور خلاصه معنای اوصاف خدا چیست؟ از میان اوصاف خدا، اوصافی که میان او و انسان حداقل وجه اشتراکی ظاهری دارد ـ مثل خیرخواهی و عالم بودن و مانند این‏ها ـ بیش از باقی اوصاف محل نزاع و تضارب آراء قرار گرفت تا جایی که امروزه افرادی، اوصافی را که به نحو مطلق به خدا نسبت داده می‏شود، متناقض می‏دانند. از این رو همّت خود را در این پایان‏نامه بر آن قرار داده‏ایم که بتوانیم به الگویی دست یابیم تا بر اساس آن بتوانیم روشن کنیم زمانی که گفته می‏شود خدا وصفی انسانی را به نحو مطلق دارد به چه معناست؟ یا به چه معنا می‏تواند باشد؟ برای نیل به این مقصود آنچه مورد توجه قرار گرفته دقت نظر در مفهوم « مطلق » است. این مفهوم به این اوصاف افزوده شده و ترکیبی وصفی مانند « عالم مطلق » را خلق می‏کند. آنچه موجب غفلت بوده است عدم توجه کیفی به این مفهوم می‏باشد. برای اینکه روشن شود منظور از « به نحو مطلق برخوردار بودن از یک وصف » در مورد خدا چیست، نخست باید ببینیم منظور از « موجود مطلق » چیست. زیرا آنچه برخوردار از اوصاف مطلق است باید موجودی مطلق باشد. موجود مطلق را به عنوان « موجود کامل حداکثری » نعریف خواهیم کرد. بر اساس این تعریف، موجود مطلق یا خدا، باید برخوردار از هر کمال در حداکثر درجه‏ی آن باشد. اگر چنین موجودی در اوصاف خود برخوردار از حداکثر درجه‏ی آن باشد در نتیجه در هر وصفی از اوصاف خود ـ که در اینجا اوصاف انسانی مدنظر است ـ برترین در آن وصف خواهد بود و زمانی چنین برتری قابل قبول است که آن وصف را به نحو ضرورت فلسفی بالذات، بسیط و تغیّرناپذیر دارا باشد. بنابراین عناصری چون ضرورت فلسفی، بساطت و تغیّرناپذیری باید معلوم شوند تا معنای دیگر اوصاف الهی معلوم شود. بر اساس نتایج بدست آمده سخن اساسی این است که معناشناسی اوصاف الهی بر وجودشناسی الهی‏دانان مبتنی است. کلید واژه : موجود مطلق، موجود کامل حداکثری، خدا، اوصاف انسانی ـ مابعدالطبیعی، ضرورت فلسفی بالذات، تغیّرناپذیری، بساطت
    Abstract
    Theism has a history as long as the history of mankind and it has been always of a great interest to humankind. From the native African and American people to civilizations as Iran, Greece, China and India, there have been always people in all eras and ages who have believed in a supernatural being. They named this being God. Believing in God is the common feature of Islam, Christianity and Judaism. According to the holy scriptures of these three religions, God has many different attributes. These attributes are almost the same in monotheistic religions, God is omniscient, omnipotent, absolute benevolent, has an eternal life, and has no needs. Along with the growth and spread of rationalistic-philosophical schools in different civilizations and their encounter with each other, different discussions in the field of philosophical theology – especially among monotheistic religions, have been aroused. One of the most important discussions was that about the semantics of divine attributes, and in general, the essence of God. Questions as “Is God aware of the details and happenings of the universe?” , “ How is it (its quality)?” , “ What is the relation between God’s benevolent and the evils of the existing universe?” had the same origin: “What is the meaning of omniscient and what can be an instance of omnipotent?”; briefly: “What is the meaning of divine attributes?”. Among the divine attributes, those who are, at least apparently, similar between humankind and god- for example Benevolent, knowing, etc. – were more controversial to the extent that nowadays some people recognize the exclusive attributes of God as contradictory. As such the major attempt of the present thesis has been to develop a pattern on the basis of which we can what one means when one says that God has a certain human attribute on its absolute scale or what such statement can mean. To achieve the purpose the concept of “absolute” has been taken to account. This concept has been added to those attributes to produce a composite attribute such as “absolute knower” (i.e. Omniscient). What has been neglected, however, has been a lack of qualitative attention to this concept. In order to make clear the meaning of “having a certain attribute on an absolute scale” in talking about God, one should make clear the meaning of “absolute being”. For what enjoys absolute attributes must be an absolute being. We will define an absolute being as an “extremely perfect being”. According to this definition, an absolute being, or God, must enjoy perfection to its greatest degree. If the attributes of such a being can be demonstrated to be of the greatest degree, that being can be considered as supreme in terms of any one of those attributes—the human attributes – and such a supremeness can be accepted if the being has the attribute as a philosophically essential necessity, and in a simple and unchangeable form. Thus we should first make clear the notions of philosophical necessity, simplicity and inchangeability, so that we may explain the other divine attributes. The main conclusion derived out of the results of the present study is that the semantics of divine attributes is based on theologians’ ontology. Keywords: Absolute being, extremely perfect being, humanistic – metaphysical attributes, philosophically essential necessity, immutability, simplicity