عنوان پایان‌نامه

نظر به اوصاف باری تعالی از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نظر به اوصاف باری تعالی از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2161ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 59346
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    احد فرامرز قراملکی

    از مباحث مهم فلسفه دین است. دانشمندان از یونان باستان تا امروز رویکردهای «اوصاف الهی» گوناگونی به این مبحث دارند. رویکرد و رهآورد مولوی در اوصاف الهی موضوع این رساله است. با تحلیل محتوایی ابیات مثنوی و با استفاده از تحلیل مفهومی و تحلیل گزارهای و نیز شرح مثنوی با مثنوی، 041 تعبیرِ دال بر اوصاف خدا را بدستآوردهایم. این 041 تعبیر، گستر? نسبتاً وسیعی از اوصاف خداوند است. مولانا بر مبنای مشیِ عرفانی خود، تعابیرِ کنایهایِ بسیاری را به خداوند نسبت میدهد. این بدین معناست که وی قائل به توقیفی بودن صفات الهی نیست. در میان این جدول اوصاف، سه صفت کرم، رحمت و لطف به نحو قابل توجّهی بیش از اوصاف دیگر تکرار شدهاند. در واقع خدای مولوی گرچه دارای صفات بیشماری است امّا صفات محوری وی این سه وصف است که تحلیل دیگر صفات خداوند نیز باید با توجّه به این صفات صورت بگیرد. البته با تحلیل مفهومی این سه صفت، میتوان گفت که این صفات، تجّلی و ظهور یک صفت مادرند که شاید آن صفت مادر، صفت عشق باشد. مولوی، سبق رحمت گشت غالب بر غضب/ ای بدیع « ، رحمت الهی بسیار بیشتر از غضب او به میان میآورد و لذا تصویر خدا در مثنوی خدایی است زیبا، بسیار مهربان و دوستداشتنی که در » افعال و نیکوکار رب مقابل خدای قهر و غضب زُهّاد قرار دارد. مولانا دربار? مسأله اوصاف الهی نیز مانند دیگر مسائل تنها به جنب? نظری اکتفا نکرده و رویکرد عملی و کاربردی اوصاف را وجه? همت خویش قرار دادهاست. وی اوصاف الهی را مؤثر در اخلاق و رفتار انسانها میداند و نظری? اخلاقی خود را بر پای? اوصاف الهی بنا مینهد. به عنوان مثال، رحمت الهی مبنای رفتار ارتباطی بین شخصی)مهربان بودن با دیگران( میگردد.
    Abstract
    Abstract The topic of “Allah’s attributes” is one of the most important and critical issues within philosophy of religion. Scholars, from Ancient Greece till now, have adopted diverse viewpoints to understand and explain this issue. Mowlavi’s approach and contribution in this regard is the core of this thesis. Conducting a content analysis on Mathnawi’s verses and also using conceptual and propositional analysis, 140 interpretive themes (i.e. attributes) have been emerged which all have regards to Allah. Other explanatory texts on Mathnawi have been used when they brought insights into the concluding themes. These 140 interpretive themes are very inclusive in terms of highlighting Allah’s attributes. Mowl?n?, based on his own spiritual tendency, has used lots of metaphors and pointers to describe and interpret Allah’s attributes. This reflects his acceptance in articulating of attributes, apart from those are exactly mentioned in core Islamic references; i.e. Quran and Hadith. Within those emerged themes (i.e. attributes), there are three with more frequency: generosity (Karam), mercifulness (Rahmat), and gentleness (Lotf). This means while a diversity of attributes have already covered, fundamental and core attributes for him are these three which all other attributes can be and should be understood under the light of such basics. Conceptually, the analysis of these three attributes develops a conclusion that is even these three attributes themselves have their roots in a mother attribute: love (Eshgh). This attribution generates and delivers those three frequented attributes and love is the source of them. Also, Mowlavi prefers and insists on the attribution of mercifulness (Rahmat) and its superiority on wrath (Ghazab). Hence, what his Mathnawi draws for its reader is a god with more kindness and love rather than wrath and separation that are emphasized pious people. Moreover, his contribution on the topic of Allah’s attributes goes beyond a theoretical di