عنوان پایاننامه
نقش عرف در تبیین و تطبیق موضوعات احکام
- رشته تحصیلی
- الهیات و معارف اسلامی - فقه و مبانی حقوق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 53384;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 001440
- تاریخ دفاع
- ۱۲ تیر ۱۳۹۱
- دانشجو
- حسین سلگی
- استاد راهنما
- سیداحمد میرحسینی نیری
- چکیده
- کاربرد عرف در استنباط احکام شرعی در دو ناحیه بررسی می¬شود یکی در تشخیص و تبیین موضوعات احکام و دیگری در تطبیق موضوعات احکام بر مصادیق آن، کاربرد اول مورد پذیرش همگان می باشد و در سه بخش قابل طرح است: 1- مراجعه به عرف در شناخت مفاهیم و هیئات به کار رفته در دلیل . 2-مراجعه به عرف در شناخت ملازمات عرفی 3-مراجعه به عرف در بر داشت از مجموعه دلیل یا ادله و امور پیرامون . ولی کاربرد دوم عرف مورد اختلاف علماء است؛ زیرا در مورد نهادی که مسئولیت تطبیق موضوعات احکام بر مصادیق را دارد چهار نظریه وجود دارد که عبارتند از : 1- عرف 2عقل 3-در موضوعات واقعی عقل و در موضوعات اعتباری عرف 4-هر نهادی که در رسیدن به واقع دقیق تر باشد . بهترین نظریه از میان نظریات مطرح شده نظریه دوم است که پایگاه تطبیق موضوعات احکام را عقل می¬داند؛ زیرا آنچه برای شارع مهم است واقع می¬باشد و این عقل است که می¬تواند با دقت خود ما را به واقع برساند ولی این که واقع در نظر شارع چیست را باید از ظاهر دلیل استظهار نمود مثلا امکان دارد آنچه در واقع نجس است عین خون باشد نه رنگ آن و این مجتهد است که باید ابتدا از ظاهر ادله آنچه موضوع دلیل است را کشف کند و بعد با کمک عقل آن را بر مصادیقش تطبیق دهد بنابر این نظریه، عرف فقط در تبیین موضوعات حجیت دارد ولی در تطبیق موضوعات حجیت ندارد.