عنوان پایان‌نامه

« بررسی اثرات زیرکشندگی حشره‏کش‏های پروتئوس و پیمتروزین بر پارامترهای جدول زیستی زنبور Lysiphlebus fabarum (Marshall) (Hymenoptera: Aphidiidae)»



    دانشجو در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "« بررسی اثرات زیرکشندگی حشره‏کش‏های پروتئوس و پیمتروزین بر پارامترهای جدول زیستی زنبور Lysiphlebus fabarum (Marshall) (Hymenoptera: Aphidiidae)»" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    حشره شناسی کشاورزی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی شماره ثبت: 5068;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54892
    تاریخ دفاع
    ۲۵ مهر ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    قدرت اله صباحی

    استفاده از مدیریت تلفیقی آفات در کشاورزی روز به روز توسعه بیشتری می¬یابد و این توسعه نیازمند انجام برخی مطالعات بنیادی برای روشن کردن بر هم کنش اجزاء ‌این تلفیق می¬باشد. زنبور Lysiphlebus fabarum Marshall (Hym.: Aphidiidae) پارازیتوئید داخلی شته سیاه باقلا (Scopoli Aphis fabae) یکی از اجزای مدیریت تلفیقی این آفت است که لازم می¬باشد بر هم کنش زنبور با حشره¬کش¬های مورد استفاده در کنترل شیمیایی آفت مورد مطالعه قرار گیرد. به همین دلیل، در این تحقیق اثرات کشندگی و زیرکشندگی دو ترکیب شته¬کش، پروتئوس و پیمتروزین، در شرایط آزمایشگاهی (دمای C?1 21، رطوبت نسبی 60–70 % و دوره¬ نوری 16 ساعت روشنایی) بر زنبور پارازیتوئید بررسی شد. روش زیست¬سنجی مورد استفاده برای مرحله شفیرگی، روش غوطه¬وری (Dipping) و برای حشرات کامل، روش کاربرد غیر مستقیم حشره¬کش (Drum Cell) بود. با تهیه جدول زیستی، اثرات دز زیر کشنده ترکیبات مزبور بر پارامترهای زیستی پارازیتوئید مطالعه شد. هم¬چنین دوره¬ای پایداری این ترکیبات نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد، غلظت¬ توصیه شده پروتئوس (ppm2500) برای زنبور پارازیتوئید کشنده است، هرچند که غلظت توصیه شده پیمتروزین (ppm2500) غیر کشنده ارزیابی شد. LC25 پروتئوس و پیمتروزین در مرحله شفیرگی به ترتیب ppm 39/34 و 13/3761 و LC25 پروتئوس و پیمتروزین برای حشرات کامل به ترتیب ppm 96/4 و 87/2896 به دست آمد. غلظت زیرکشنده (LC25) حشره¬کش¬ پروتئوس بر پارامتر-های زیستی زنبور اثرات منفی داشت هر چند در تیمار پیمتروزین با غلظت LC25 (13/3761)، این پارامترها با شاهد اختلاف معنی¬داری نشان نداد. تمامی معیارهای جمعیت پایدار و پارامتر¬های زیستی زنبور تحت تأثیر حشره¬کش پروتئوس قرار گرفت. R0 در شاهد و تیمارهای پروتئوس و پیمتروزین به ترتیب 43/40، 50/6 و 92/37 به دست آمد. rm در این تیمارها به ترتیب 13/0، 07/0و 13/0 محاسبه شد و ? نیز به ترتیب 14/1، 07/1 و 14/1 بود. تمام پارامترهای زیستی تیمار پروتئوس با شاهد اختلاف معنی-دار داشت اما تیمار پیمتروزین با شاهد اختلاف معنی¬داری نشان نداد. بررسی اثر پایداری این دو حشره¬کش¬ بر زنده-مانی زنبورها در شرایط محیط باز و در معرض تابش آفتاب، در فواصل زمانی 1، 5، 10، 15، 20 و 30 روز بعد از محلول پاشی انجام گرفت. بر اساس استاندارد سازمان جهانی مبارزه بیولوژیک (IOBC)، پیمتروزین و پروتئوس به ترتیب در گروه های A (ناپایدار) و D (پایدار) طبقه-بندی شدند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد در برنامه کنترل تلفیقی شته سیاه باقلا، حشره¬کش پیمتروزین قابلیت تلفیق با زنبور پارازیتوئید را دارد. حشره¬کش پروتئوس با وجود کنترل خوب شته سیاه باقلا برای زنبور اثر غیر انتخابی دارد، با این وجود توصیه عدم استفاده از آن در کنترل تلفیقی با آفت نیازمند ادامه مطالعه در شرایط مزرعه ای است.
    Abstract
    The use of integrated pest management in agriculture is becoming more and more developed and this development requires fundamental studies to clarify the interaction of its components. Lysiphlebus fabarum Marshall (Hym.: Aphidiidae) an endoparasitoid of black bean aphid (Aphis fabae Scopoli) is an important component of integrated pest management of aphid and it is necessary to study its interaction with chemical pesticides used against pest. In this study the combined effects of both lethal and sublethal effects of two insecticide, Proteus and pymetrozine, were investigated in laboratory conditions (temperature of 21±1?C, 60-70% of RH and 16 h light period). Dipping and cage (Drum cell) methods were used for treatment of pupal and adult stages, respectively. The two-sex life table was used to determine the sublethal dose of the compounds. The stability of these compounds was also studied. The acute toxicity results showed that the recommended dose of Proteus (2500ppm) was fatal for the parasitoid while that of pymetrozine (2500ppm) was not fatal. The LC25 of Proteus and pymetrozine at pupal stage was 34.39 and 3761.13 ppm and for adults was 4.96 and 2896.87 ppm, respectively. Sublethal dose (LC25) of Proteus had a negative impact on demographic statistics of parasitoid while pymetrozine treatment with dose LC25 (3761.13) does not show any difference with the control. R0 in control, Proteus and pymetrozine treatment were 40.43, 6.50 and 37.92, rm were 0.13, 0.07 and 0.13, ? were 1.14, 1.07 and 1.14 respectively. All biological parameters of Proteus treatments had significant difference with control while those of pymetrozine had not any significant differences. According to the IOBC standards, the stability of insecticides in an open environment at intervals of 1, 5, 10, 15, 20 and 30 days after spraying, placed Proteus and pymetrozine in group D (stable) and A (unstable), respecively. The results showed that pymetrozine is compatible with parasitoid in an IPM program while Proteus is not. Nevertheless further studies in field condition are needed for this limitation.