عنوان پایاننامه
بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی بر تمایلات باروری زنان در شهر سیرجان
- رشته تحصیلی
- علوم اجتماعی - جمعیت شناسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس4449;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 57399
- تاریخ دفاع
- ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
- دانشجو
- زهره خواجه صالحی
- استاد راهنما
- محمدجلال عباسی شوازی
- چکیده
- تعداد زیادی از کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال¬ توسعه میزان باروری کل را در سطح جانشینی و حتی زیر سطح جانشینی تجربه کرده¬اند. ایران نیز از جمله کشورهایی است که در چند دهه اخیر افت شدیدی را در نرخ¬های باروری خود داشته است. به¬گونه¬ای که میزان باروری کل از 7 فرزند به ازای هر زن در سال 1360 به 9/1 فرزند در سال 1389 رسیده است. دیدگاه¬ها و تئوری¬های مختلفی سعی کرده¬اند این کاهش باروری را تبیین کنند، یکی از جدیدترین تئوری¬ها در این زمینه تئوری برابری جنسیتی مک-دونالد است. مک¬دونالد (2000) توضیح می¬دهد که کاهش باروری در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته با بهبود برابری جنسیتی همراه شده است. از آنجایی که تئوری برابری جنسیتی در کشورهای توسعه یافته مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین نوعی شکاف در شناخت و آگاهی ما نسبت به مفهوم برابری جنسیتی در ارتباط با باروری در کشورهای در حال توسعه و بخصوص کشورهای آسیایی وجود دارد. هدف از رساله حاضر آزمون تئوری برابری جنسیتی در جامعه ایرانی است. داده¬های مورد نیاز در سال 1390 و با استفاده از روش پیمایش از میان 400 زن واقع در سن باروری (15-49 سال) ساکن در شهر سیرجان واقع در جنوب شرقی کشور و برای آزمون رابطه برابری جنسیتی و باروری در این جامعه جمع-آوری گردید. برای جمع¬آوری داده¬ها پرسشنامه¬ای مشتمل بر سوالاتی در حوزه ازدواج و باروری و نگرش¬ها و رفتار زنان طراحی شد. یافته¬های تجربی این پژوهش بیانگر این است که یکی از شاخص¬های برابری جنسیتی در نهاد¬های خانواده¬محور بر کاهش تمایل به داشتن فرزند بیشتر در میان زنان واقع در سنین باروری(15-49 سال) تاثیرگذار است. نتایج نشان می¬دهد که با افزایش ساعات پرداختن به کارهای منزل و مراقبت از فرزندان توسط مردان، تمایل زنان به فرزندآوری نیز افزایش پیدا می¬کند. این رابطه برای زنان شاغل و غیر شاغل وزنان با رتبه¬های موالید مختلف معنادار است. سایر شاخص¬های برابری جنسیتی در نهادهای خانواده¬محور رابطه معناداری با متغیر وابسته ندارند. در میان متغیرهای مربوط به نهادهای فردمحور، تحصیلات و مشارکت اجتماعی زنان دارای رابطه معناداری با تمایل به فرزندآوری زنان می¬باشد. با افزایش تحصیلات و مشارکت اجتماعی زنان، تمایل به فرزندآوری کاهش پیدا می¬کند و رابطه منفی بین این دو متغیر با متغیر وابسته وجود دارد. اما در مورد متغیر ا
- Abstract
- Like many developed and developing societies, Iran has experienced below- replacement level fertility where total fertility rate has declined sharply from around 7 children per woman in 1981 to 1.9 in 2006. Various theories have been proposed to explain fertility decline, one of which is ‘gender equity’ theory. McDonald (2000) argues that fertility decline in developed and developing societies has been accompanied by improvement of gender equity. While gender equity theory has received attention in developed societies, there is a gap in our knowledge about gender equity and its implications for fertility transition in developing societies, and particularly in the Asian setting. The aim of this thesis is test the gender equity theory in the Iranian context. The data is drawn from a 2011 survey that collected information from around 400 women of reproductive age (15-49) in Sirjan city in southeastern part of Iran to examine the extent to which gender equity has had an impact on fertility intention in this city. A questionnaire was particularly designed to test the gender equity theory and included questions on marriage and fertility as well as questions on attitude and behavior of women towards gender equity. Results suggest that some indicators of gender equity in family-oriented institutions have affected the intention for having more children among women of reproductive ages. The intention to have more children declines with increasing household chores done by women but it rises with increasing level of household roles undertaken by men. This relationship is significant for both employed and unemployed women. Also, womens social participation and education have significant inverse relationship with their childbearing tendency. The results show using childcare systems does not have significant impact on women's fertility intention. The finding of this thesis sheds light on the prospects of future fertility in Iran, and has implications for designing policies towa