عنوان پایان‌نامه

عشق به مثابه برساخت اجتماعی : مطالعه موردی زنان شهر تهران _ عطیه حمامی



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "عشق به مثابه برساخت اجتماعی : مطالعه موردی زنان شهر تهران _ عطیه حمامی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    جامعه شناسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4460;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56919
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
    دانشجو
    عطیه حمامی
    استاد راهنما
    علیرضا محسنی تبریزی

    پرسش اصلی فراروی این پژوهش، این نکته است که ادراک زنان از عشق چیست و آیا این ادراک حاکی از برساخت مفهوم عشق بر اساس زمان و زمینه های اجتماعی گوناگون می¬باشد یا خیر. پس از کند و کاوی پیرامون نظریات اجتماعی گوناگون،دیدگاه کنش متقابل نمادین به عنوان رویکرد نظری مؤثر، برگزیده شد و از سایر نظریات به عنوان منبعی الهام بخش در جمع آوری داده های پژوهش و مقایسه آن ها با یافته های پژوهش،استفاده گردید.بنابراین براساس هدف اصلی تحقیق، بررسی زمینه های اجتماعی گوناگون مؤثر بر ادارک زنان همچون پایگاه اقتصادی-اجتماعی،وضعیت تأهل،دینداری¬ و خانواده مطمح نظر قرار گرفت.به منظور دستیابی به هدف اصلی پژوهش متغیر نسل به عنوان مهمترین عامل مؤثر در برساخت اجتماعی ادراک زنان تشخیص داده شد و به دلیل فقدان نظریه ای مختص به جامعه ایران پیرامون موضوع فوق،هدف اصلی تدوین نظریه برساخت اجتماعی عشق در نزد زنان قرار گرفت و برای نیل به هدف مذکور روش نظریه مبنایی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته انتخاب و به نمونه گیری نظری از میان زنان شهر تهران اقدام گردید.اشباع نظری پس از انجام 30 مصاحبه و تجزیه و تحلیل بسیار زمان بر داده ها؛ چهار پدیده غالب را در میان زنان مورد بررسی به نمایش گذاشت که دو مورد از آن متعلق به زنان نسل سوم و دیگر موارد مربوط به زنان نسل اول و دوم می¬باشد. پدیده غالب در میان دختران جوان نسل سوم،ادراک عشق به عنوان ملجأیی عاطفی و تحت تأثیر نیاز عاطفی و براساس زمینه بسیار مؤثر خانواده می¬باشد و پدیده دیگر در میان زنان نسل سوم، محافظه کاری در عشق بر اساس عقلانیت گرایی آنان و زمینه بسیار مؤثر بر این پدیده دینداری و پایگاه اقتصادی و اجتماعی می¬باشد.پدیده غالب در میان زنان نسل دوم، تردید به عشق مادی براساس اعتقاد به ناپایداری عشق میان دو جنس است. پدیده مختص به زنان نسل اول ادراک عشق به عنوان مقوله ای زمانی و خاص جوانان بر اساس فقدان کارکرد دانستن عشق به جنس مخالف در زندگی خویش می¬باشد.سن، وضع تأهل، دینداری، نگرش نسبت به اجتماع و نسل جدید از جمله زمینه های مؤثر بر ادراک زنان نسل اول و دوم می باشد و در پایان بر اساس پدیده های فوق به تدوین نظریه عقلانیت گرایی و احساس گرایی در ادراک عشق پرداخته شد. واژگان کلیدی: ادراک عشق، نسل،زمینه های اجتماعی
    Abstract
    The main questions in this research are what is women’s understand about love and do this understand contain the construction of love concept on the basis of date and social contexts? Symbolic interaction approach has been selected after reviewing social different theories and other theories has been used as inspiration reference in the gathering data and comparing findings with them. with regard to the main goal of research, we have focused on the social different contexts affecting on the understand of women such as socio-economic status, marriage situation, religious and family. The generation variable has been selected as a most significant factor affecting on the social construction of women’s understand about love. Lost of any theory about this research object caused to attend provisioning a theory about social construction of love among the women.For this aim, has been selected grounded theory procedure and semi-structured interview technique and theoretical sampling of women in the Tehran. So, 30 interview conducted. Findings showed four major phenomenon among the women. The predominant phenomenon among the young girls of tertiary generation is understand of “love as a emotional support” that have become influenced by emotional need and family structure. Other phenomenon among tertiary women is “conservativeness in the love” based upon rationalism in the context of religious and socio-economic status. Dominant phenomenon among secondary generation is “hesitancy about sexual love” because they hold that it is unstable. Primary generation women believe that the “love is periodic and related to the youth ages”. They see the love as a nonfunctional thing in their life. The affecting contexts on the understand of primary and secondary generation women is age, marriage situation, religious, attitude to community and attitude to the young generation. In the final, on the base of above phenomenones was produced the theory of rationalism and emotionalism in the love construction.