عنوان پایاننامه
منابع معرفت در نزد ابن سینا و ادله او بر حجیت با عدم حجیت انها
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2034ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 53772
- تاریخ دفاع
- ۱۱ تیر ۱۳۹۱
- دانشجو
- احمد فرزین فر
- استاد راهنما
- قاسمعلی کوچنانی
- چکیده
- چکیده کار فلسفه جواب به مسائل بنیادین است و تا اصل شناخت و امکان آن اثبات نشود، ارائه راه حل در پاسخ به مسائل بنیادین پذیرفتنی نیست. از اینجا معلوم می شود که معرفت شناسی بر وجود شناسی مقدم است. از آنجا که زادگاه علم معرفت شناسی به عنوان یک علم منسجم و مستقل ،فلسفه غرب است و در فلسفه اسلامی ـ با توجه به جایگاه محکمی که برای عقل قائل بودند ـ به صورت یک علم مجزاء از آن بحث نشده است ؛لذا برای جواب به سؤالات مباحث معرفت شناسی از منظر فلسفه اسلامی باید آن را از میان عبارات فلاسفه پیشین به روش مهندسی معکوس استخراج نمود . از اصول فلسفه اسلامی –که از مسائل معرفت شناسی به شمار می رود -این است که معارف به دلیل محال بودن تسلسل در نهایت باید به بدیهیات منتهی شوند؛ ولی خود این بدیهیات از منابع معرفت کسب می شوند ؛اما این منابع کدامند و میزان اعتبار هر کدام چقدر است ؟ در این پایان نامه پاسخ به این دو سؤال ،از منظر شیخ الرئیس ابن سینا بررسی می شود .ابتداء معنای اصطلاحی "معرفت" در فلسفه اسلامی مورد بحث قرار می گیرد ،سپس به بررسی منابع معرفت و میزان اعتبار آن ها پرداخته می شود و سپس به چگونگی رفع تعارض میان معارف حاصل از این منابع می پردازیم و در نهایت مسوؤلیت معرفتی انسان در هنگام عدم معرفت بیان می شود. در پایان معلوم می شود که مُدرِک معرفت ،نفس است ؛ولی نفس ،تمامی معارف را -چه معارف جزئی و چه معارف کلی و چه با واسطه یا بی واسطه -از طریق عقل درک می کند ؛لذا اعتبار عقل ،ذاتی است و عقل به باقی منابع حجیت می بخشد و میان منابع معارف مختلف ،در هنگام تعارض آن ها قضاوت می کند و حتی در مورد تعارض خودش با وحی ،معرفت حاصله از وحی را بر خود حاکم می داند و به دلیل اینکه نفس ،تصدیقِ قضایا را نیز از طریق عقل انجام می دهد خطای معارف هم ـ که در واقع خطای در تصدیق است ـ به عقل باز می گردد. کلید واژه ها: ابن سینا ،معرفت ،یقین بالمعنی الاخص ،منابع معرفت، عقل، حس ،علم حضوری ،وحی
- Abstract
- Philosophy answers to the fundamental issues. Solutions for response to the fundamental issues are acceptable when the knowledge and its possible are proved so epistemology is prior to ontology. Epistemology as a Coherent and Independent science rose in western Philosophy but in Islamic Philosophy , Epistemology have not discussed as a separate science so we have to work out the epistemological problems in Islamic Philosophy using expressions of Islamic philosophers. One of principles of Islamic Philosophy is that acquired knowledges must end up to self-evident knowledges because regress is impossible, but these self-evident knowledges are obtained by Knowledge sources, now what are these Knowledge sources and how much is their validity? This thesis answers to these questions from viewpoint of Avicenna. First the meaning of knowledge in Islamic philosophy is studied then knowledge sources and scale of their validity are surveyed then we begin to resolve the antinomies between knowledges obtained by their sources and finally, the epistemic responsibility of the human is expressed. At the end it is to be obvious that the soul is perceiver but perceives all knowledges by the intellect so intellect validity is innate and the intellect gives validity to other knowledge sources and it judges between the antonymous knowledges and even about the revelation, the intellect gives the sovereignty to the revelation and since the soul does the proposition acceptance by the intellect, knowledges fallacy, that in fact is acceptance fallacy, returns to the intellect. Keywords Avicenna, Knowledge, Certainty, Validity, Knowledge sources, Intellect, Sense, Intuition, Revelation