عنوان پایان‌نامه

طراحی مسجد معاصر :جستاری در مفاهیم دیروز و امروز



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "طراحی مسجد معاصر :جستاری در مفاهیم دیروز و امروز" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11602;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 78626;کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11602;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 78626
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
    استاد راهنما
    علیرضا عینی فر

    امروزه معماری مسجد از یک سیر منطقی و قابل قبول تبعیت نمی کند. در واقع معماری مساجد معاصر، محلی گردیده است برای تجلی نفسیات و ذوق خاص معمار معاصر و نه در تبعیت از یک روند تاریخی از گذشته تا کنون. پژوهش حاضر به باز کردن این مساله پرداخته است که چه راهی میتوان برای قرار گرفتن در یک سیر منطقی و عدم انقطاع و گسستگی در معماری مسجد پیشنهاد داد، به طوری که نوآوری در معماری مسجد از یک پشتوانه نظری و قابل قبول تبعیت کند. روش تحقیق بر اساس تحقیق کیفی با مطلعه و بررسی مبانی نظری مرتبط، تحقیقات انجام شده قبلی در این زمینه، همچنین بررسی نمونه های معاصر اجرا شده و تحلیل و استنتاج از آنها، انجام شده است. هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ساختار مسجد سنتی را که تاریخی معادل 1400 سال و جایگاهی بس محکم در ذهن و خاطرات مردم شهر اسلامی دارد را متناسب با مقتضیات زمان حال تغییر داد و تکلفات و تجملاتی که به هر دلیل جزئی از هویت مسجد گردیده اند را حذف کرد. در این راستا به بررسی مفاهیمی چون سنت و نوآوری، معیار های ثبوت و تغییر در معماری، حس مکان مسجد، نظام شکلی و معنایی در کالبد مسجد پرداخته شده است و با استناد به جوهره وجودی مسجد که چیزی نیست جز ساده ترین معماری متجه به قبله که پاک است و منزه، به تحلیل و بررسی عناصر کالبدی و کیفیت و چگونگی الحاق آنها به کالبد مسجد، همچینن ضرورت وجود یا عدم وجود آنها، با توجه به نیاز های یک جامعه مسلمان معاصر اشاره گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که آنچه واضح است این است که معماری مسجد باید درست و منطقی باشد. یعنی علاوه بر اینکه باید از جوهره و فلسفه وجودی مسجد تبعیت کند، باید متناسب با زمانه و تکنولوژی و بستر خود باشد. همانطور که در معماری سنتی ما اینگونه بوده است. اما آیا این می تواند توجیهی باشد برای حذف تمام اضافات و تکلفات از کالبد مسجد و آیا تغییر بدین حد ناگهانی می تواند مورد پذیرش جامعه ایی باشد که سالهای طولانی خاطره ایی متفاوت را از مسجد در ذهن خود پرورانده است؟ پاسخ این است که تغییر هر چند هم که درست و اصولی باشد، نمی تواند به صورت ناگهانی به جامعه تزریق گردد و نمی توان خاطره ذهنی مردم را نادیده گرفت و انتظار پذیرش تغییری اینچنینی را از آنان داشت. بدین معنی که تغییر برای اینکه در بطن جامعه نهادینه گردد باید بطئی و در طول زمان صورت بگیرد. در مورد معماری مسجد استفاده یک سری عناصر نشانه ایی، کالبدی یا حتی عملکردی هر جند ضرورت معمارانه نداشته باشند می تواند به صورت کم رنگ تر مورد استفاده قرار بگیرند تا در طول زمان بتوان به ساختار و معماری درستی از مسجد دست یافت. و از ان طریق راهی برای ارتباط بین گذشته و عصر حاضر پیشنهاد کرد.
    Abstract
    Nowadays the architecture of the mosques doesn't follow a logical and acceptable route. In fact the architecture of the contemporary mosques becomes an opportunity for the architecture to show himself and the specific interest of his own instead of pursuing a historical trend from past up to now. This research is going to offer a method to follow up a logical way with no disconnection in the architecture of the mosques so that innovation in this field include an acceptable and theoretical background. This research has been done based on qualitative research method through investigating on related theoretical principles, literature review, surveying the performance of some contemporary case studies and finally analyzing and concluding from them. The purpose of this study is to answer the question of how is it possible to change the structure of the traditional mosque (with 1400 years of history making it stable in the Muslims’ memory) according to the present advisabilities, and how is it possible to remove all the redundant or ornamental parts (which by any reason has now been recognized as the identity of the mosque). In this regard, concepts such as tradition and innovation, constant and variable in architecture, sense of place of the mosque and the formal and the semantic system in the body of the mosque have been studied and referring to the entity of the mosque which is nothing except the simplest form of the architecture orienting to the pure Qibla, its physical elements and the quality of their union with the mosque have also been investigated and analyzed. Besides, the necessity of these physical elements’ presence in accordance to the needs of a contemporary Muslim society is indicated. The result shows that the architecture of the mosques should apparently be correct and logical which means that not also following the soul and philosophy of the mosque is inevitable but also being compatible with the era and technology and its context should be considered similarly to our traditional architecture. But is it convincing enough to justify the removal of all redundant and ornamental parts attached to the body of the mosque? And can this sudden change be acceptable for a society with a long-time memory of mosques? The answer is that the change, although is correct and fundamental, can't be suddenly injected into the society as the memory of the people can’t be ignored and expecting them to accept this is illogical. It means that institutionalization of a change in society should be slow and gradually. A series of symbolic, physical or even functional elements (even with no architectural reason) could be slightly applied in contemporary mosques in order to eventually reach a correct structure for this architecture and therefore suggesting a method to connect the past and the present.