عنوان پایان‌نامه

بررسی آلودگی های انگلی و آفات زنبور عسل در شهرستان تالش و تعیین ارتباط آن با ریزش کلنی های زنور عسل



    دانشجو در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی آلودگی های انگلی و آفات زنبور عسل در شهرستان تالش و تعیین ارتباط آن با ریزش کلنی های زنور عسل" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    انگل شناسی دامپزشکی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 50 ارشد;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت: 50 ارشد;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 78972;کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 50 ارشد;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت:
    تاریخ دفاع
    ۲۰ شهریور ۱۳۹۵
    استاد راهنما
    صدیقه نبیان

    زنبور عسل در زندگی بشر امروزی و به ویژه ایرانیان از جهات مختلفی مانند :کشاورزی، غذا و دارو، ایجاد اشتغال مولد و همچنین مسائل اعتقادی حائز اهمیت می باشد. اهمیت آن به سبب تولیدات مختلفی است که دارد مانند ژل رویال، موم و بره موم. مهمترین اهمیت زنبور در کشاورزی مربوط به عمل گرده افشانی است. گرده افشانی گیاهان عملی بسیار حیاتی می باشد که توسط حشرات مختلف بخصوص زنبور انجام می شود. در سالهای اخیر مشکلات فراوانی در ارتباط با اختلال فروپاشی جمعیت های زنبور عسل در سطح دنیا و همچنین در داخل کشور برای زنبورداران پیش آمده است. فروپاشی جمعیت زنبور عسل پدیده ای است که در آن زنبورهای کارگر در کندو حضور ندارند و این در حالی است که منابع غذایی کافی و ملکه و تعداد اندکی زنبور کارگر در داخل کندو یافت می شود. با توجه به اهمیت آلودگی های انگلی در بروز این پدیده و مشاهده تلفات در سال های اخیر در زنبورستان های شهرستان تالش که قطب زنبورداری استان گیلان می باشد، جهت حل هرچه سریع تر مشکل زنبورداران منطقه و با عنایت به اهداف این پایان نامه لازم بود که ابتدا یک مطالعه مقدماتی طولی (آینده نگر) درمورد همبستگی بین روند بروز آلودگی های انگلی و ریزش در زنبورستان های با سابقه ریزش انجام پذیرد. واحد نمونه گیری زنبورستان درنظرگرفته شد. در این بررسی علاوه بر آلودگی های انگلی و تعیین گونه نوزما با استفاده از روش PCR و همچنین بررسی پاتولوژیک ضایعات نوزما عوامل دیگری نظیر آلودگی های ویروسی، باکتریایی، قارچی و همچنین شرایط جوی و مسائل مدیریتی مورد کاوش قرار گرفت. نمونه برداری در چهار فصل سال از ماه میانی هر فصل شروع و تا نزدیک انتهای فصل ادامه یافت. شروع نمونه برداری از تابستان سال 1393 بود و تا بهار سال 1394 ادامه یافت. بدین منظور 40 زنبورستان انتخاب شده ابتدا درفصل تابستان براساس تعریف عملیاتی ریزش به دو گروه واجد و فاقد ریزش طبقه بندی شده و سپس هردوگروه مورد نمونه برداری قرارگرفتند و این امر درفصول پاییز، زمستان و بهار نیز به همین صورت تکرار گردید. در هر زنبورستان نیز تعداد 10% کندوها انتخاب و مورد نمونه برداری قرار گرفته و جهت بررسی اولیه به آزمایشگاه شبکه دامپزشکی تالش منتقل گردیدند. در بررسی اولیه براساس مشاهدات ماکروسکوپی و میکروسکوپی وضعیت آلودگی به واروا، نوزما، آکاراپیس، آمیب، گرگارین ها و آفات مشخص می‌گردید. سپس نمونه های اخذ شده جهت بررسی های تکمیلی شامل بررسی تاثیرات پاتولوژیک نوزما در روده زنبور، تعیین گونه نوزما، بررسی عوامل قارچی و ویروسی به آزمایشگاه مرکزی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل شدند. مقاطع 5 میکرونی تهیه شده از روده زنبور با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین جهت مشاهده تاثیرات پاتولوژیک نوزما مورد مطالعه قرار گرفت. جهت بررسی ویروسی پس از استخراج RNA ویروسی از پیکره زنبور از آنها cDNAتهیه شد . سپس نمونه ها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی توسط روش RT-PCR مورد آزمایش قرار گرفتند. محصول واکنش بر روی ژل آگارز 2% رنگ شده با اتیدیدیوم بروماید الکتروفورز گردید. جهت بررسی نوع آلودگی قارچی محتویات شکمی زنبورها در محیط سابورودکستروز آگار کشت داده شدند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و با بکارگیری روش کلاسیک و غیر کلاسیک مربع کای و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد تمامی آلودگی های ناشی از نوزما مربوط به گونه سرانه می باشد. همچنین از پنج ویروس ABPV ، CBPV، DWV، KBV و BQCV مورد مطالعه در روش RT-PCR آلودگی به سه ویروس DWV، ABPV، CBPV محرز گردید. برسی عوامل قارچی نیز آلودگی به گونه های پنی سیلیوم را در فصول پاییز(3 مورد) و زمستان (5 مورد) نشان داد. تمامی زنبورستان های مورد مطالعه آلودگی به مخمر کاندیدا تروپیکالیس را داشتند که این موضوع در شرایط رطوبتی حاکم بر منطقه اجتناب ناپذیر می باشد. در این بررسی اثری از آلودگی به آکاراپیس، مالپیگاموئبا ملیفیکه، گرگارین ها و آفات مشاهده نگردید. زنبور عسل در زندگی بشر امروزی و به ویژه ایرانیان از جهات مختلفی مانند :کشاورزی، غذا و دارو، ایجاد اشتغال مولد و همچنین مسائل اعتقادی حائز اهمیت می باشد. اهمیت آن به سبب تولیدات مختلفی است که دارد مانند ژل رویال، موم و بره موم. مهمترین اهمیت زنبور در کشاورزی مربوط به عمل گرده افشانی است. گرده افشانی گیاهان عملی بسیار حیاتی می باشد که توسط حشرات مختلف بخصوص زنبور انجام می شود. در سالهای اخیر مشکلات فراوانی در ارتباط با اختلال فروپاشی جمعیت های زنبور عسل در سطح دنیا و همچنین در داخل کشور برای زنبورداران پیش آمده است. فروپاشی جمعیت زنبور عسل پدیده ای است که در آن زنبورهای کارگر در کندو حضور ندارند و این در حالی است که منابع غذایی کافی و ملکه و تعداد اندکی زنبور کارگر در داخل کندو یافت می شود. با توجه به اهمیت آلودگی های انگلی در بروز این پدیده و مشاهده تلفات در سال های اخیر در زنبورستان های شهرستان تالش که قطب زنبورداری استان گیلان می باشد، جهت حل هرچه سریع تر مشکل زنبورداران منطقه و با عنایت به اهداف این پایان نامه لازم بود که ابتدا یک مطالعه مقدماتی طولی (آینده نگر) درمورد همبستگی بین روند بروز آلودگی های انگلی و ریزش در زنبورستان های با سابقه ریزش انجام پذیرد. واحد نمونه گیری زنبورستان درنظرگرفته شد. در این بررسی علاوه بر آلودگی های انگلی و تعیین گونه نوزما با استفاده از روش PCR و همچنین بررسی پاتولوژیک ضایعات نوزما عوامل دیگری نظیر آلودگی های ویروسی، باکتریایی، قارچی و همچنین شرایط جوی و مسائل مدیریتی مورد کاوش قرار گرفت. نمونه برداری در چهار فصل سال از ماه میانی هر فصل شروع و تا نزدیک انتهای فصل ادامه یافت. شروع نمونه برداری از تابستان سال 1393 بود و تا بهار سال 1394 ادامه یافت. بدین منظور 40 زنبورستان انتخاب شده ابتدا درفصل تابستان براساس تعریف عملیاتی ریزش به دو گروه واجد و فاقد ریزش طبقه بندی شده و سپس هردوگروه مورد نمونه برداری قرارگرفتند و این امر درفصول پاییز، زمستان و بهار نیز به همین صورت تکرار گردید. در هر زنبورستان نیز تعداد 10% کندوها انتخاب و مورد نمونه برداری قرار گرفته و جهت بررسی اولیه به آزمایشگاه شبکه دامپزشکی تالش منتقل گردیدند. در بررسی اولیه براساس مشاهدات ماکروسکوپی و میکروسکوپی وضعیت آلودگی به واروا، نوزما، آکاراپیس، آمیب، گرگارین ها و آفات مشخص می‌گردید. سپس نمونه های اخذ شده جهت بررسی های تکمیلی شامل بررسی تاثیرات پاتولوژیک نوزما در روده زنبور، تعیین گونه نوزما، بررسی عوامل قارچی و ویروسی به آزمایشگاه مرکزی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل شدند. مقاطع 5 میکرونی تهیه شده از روده زنبور با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین جهت مشاهده تاثیرات پاتولوژیک نوزما مورد مطالعه قرار گرفت. جهت بررسی ویروسی پس از استخراج RNA ویروسی از پیکره زنبور از آنها cDNAتهیه شد . سپس نمونه ها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی توسط روش RT-PCR مورد آزمایش قرار گرفتند. محصول واکنش بر روی ژل آگارز 2% رنگ شده با اتیدیدیوم بروماید الکتروفورز گردید. جهت بررسی نوع آلودگی قارچی محتویات شکمی زنبورها در محیط سابورودکستروز آگار کشت داده شدند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و با بکارگیری روش کلاسیک و غیر کلاسیک مربع کای و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد تمامی آلودگی های ناشی از نوزما مربوط به گونه سرانه می باشد. همچنین از پنج ویروس ABPV ، CBPV، DWV، KBV و BQCV مورد مطالعه در روش RT-PCR آلودگی به سه ویروس DWV، ABPV، CBPV محرز گردید. برسی عوامل قارچی نیز آلودگی به گونه های پنی سیلیوم را در فصول پاییز(3 مورد) و زمستان (5 مورد) نشان داد. تمامی زنبورستان های مورد مطالعه آلودگی به مخمر کاندیدا تروپیکالیس را داشتند که این موضوع در شرایط رطوبتی حاکم بر منطقه اجتناب ناپذیر می باشد. در این بررسی اثری از آلودگی به آکاراپیس، مالپیگاموئبا ملیفیکه، گرگارین ها و آفات مشاهده نگردید. نتایج این بررسی نشان داد در دو فصل زمستان و بهار بین آلودگی به نوزما و پدیده CCD ار تباط به شدت معنی داری (P<0.001) وجود دارد. همچنین در فصل بهار نیز ارتباط معنی داری (P<0.035) بین آلودگی ویروسی و پدیده فروپاشی جمعیت های زنبور عسل مشاهده گردید. بررسی های آماری هیچگونه ارتباط معنی داری بین آلودگی به واروا، کپک و مخمر با پدیده فروپاشی جمعیت های زنبور عسل را نشان نداد. در آزمایش ریز بینی مقاطع رنگ آمیزی شده روده زنبورهای مبتلا به نوزما با روش هماتوکسیلین ائوزین هاریس، بر اساس درجه و شدت ابتلاء اجرام خارج سلولی و داخل سلولی نوزما سرانه مشاهده گردید. اجرام نابالغ مذکور یا اسپورهای نابالغ در داخل سلول ها مدور یا بیضی شکل در مرکز به علت حضور فیلامان ترمینال و هسته، بازوفیلیک و سیتوپلاسم ائوزینوفیلیک بودند. سلول های اپیتلیال روده میانی مبتلا، متورم بوده و در شماری از آنها پارگی سیتوپلاسم و رهاشدن اجرام نوزما، مشاهده گردید. اسپورهای بالغ و آزاد بیضی شکل دارای ارگانل بازوفیلیک متشکل از فیلامان ترمینال و هسته در مرکز و سیتوپلاسم ائوزینوفیلیک بودند. لازم به ذکر است در این بررسی آلودگی به ویروس DWV برای اولین بار در ایران گزارش گردید. همچنین بررسی پاتولوژیک ضایعات نوزما بر روده زنبور نیز برای بار اول در کشور انجام یافت. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش به نظر می رسد که ارتباط معنی داری میان نوزما و برخی از ویروس ها با پدیده فروپاشی جمعیت زنبورستان های منطقه تالش وجود داشته است. اما باید دانست که نقش سایر عوامل از جمله شرایط نا مساعد آب و هوایی، ریزگردها، سموم دفع آفات نباتی، امواج رادیویی و غیره را نیز نباید از نظر دور داشت. لذا بررسی های دوره ای و مکرر در زنبورستان های نواحی مختلف با در نظر گرفتن تمامی عوامل محتمل تاثیر گذار ضرورت دارد.
    Abstract
    Honey bee is important in the life of man in different aspects such as agriculture, food, medicine, productive employment, etc. Its importance is due to producing of different products as honey, Royal gelley, wax and propolise. The most important thing that bees do is pollinate. Pollination of plants is one of the most vital processes which is done by different insects especially honey bees. In recent years, many problems have been occurred associated with the colony collapse disorder (CCD) of honey bee populations in the world and also within the country for beekeepers. Colony collapse disorder (CCD) is the phenomenon that occurs when the majority of worker bees in a colony disappear but there are queen, plenty of food and a few nurse bees.. In the recent years, beekeepers have been noticing their honeybee populations have been dying off at increasingly rapid rates in Talesh city, Gilan Province. Subsequently researchers have been scrambling to come up with an accurate explanation and an effective strategy to save the bees. This study was conducted to determine the relationship between the incidence of parasitic infection and colony collapse disorder in the apiaries with a history. In the present study, we evaluated parasitic infections. Moreover other factors such as viral infection, bacterial, fungal and also atmospheric conditions and management issues were evaluated. Samples were obtained between summer 2014 and spring 2015 in 40 bee farms. The samples were collected from bee farms with or without history of colony collapse disorder. Furthermore, in each bee farms, the 10% of bee hives were selected , sampled and were transported to the laboratory of Talesh veterinary network for initial verification efforts. Infection with Varroa, Nosema, acarapis , amoeba, Gregarines, and pests were determined based on macroscopic and microscopic observations. After that, Samples were transferred to veterinary faculty, Tehran University for further evaluation including intestinal pathological effects of Nosema, identification of Nosema, fungal and viral infections. After extraction of viral RNA, cDNA was synthesized and RT-PCR was performed using specific primers. The reaction products were electrophoresed on 2% agarose gel stained with Ethidium bromide. To determine the type of fungal infection, abdominal contents of bees were cultured in Dextrose Agar. All statistical analysis was performed using SPSS. Variables were compared between groups using the chi-square or Fisher exact test as appropriate. The results showed that nosema infection caused only by Nosema ceranae. Furthermore, out of five evaluated virus (ABPV, DWV, CBPV, BQCV, KBV),infection of the three viruses (DWV, ABPV, CBPV) were confirmed. Moreover, in evaluation of fungal agents, Penicillium was determined in autumn (3 cases) and winter (5 cases). Candida tropicalis was also identified in all apiaries which was due to high humidity conditions of these areas. In this study, Malpigamoeba mellificae, Acarapis , gregarines, and pests were not found. There was a significant association between nosema infection and CCD phenomenon (P <0.001). In addition, a significant correlation was found between viral infection and CCD (P <0.035). There was no significant correlation between Varroa infection, mould and yeast with CCD. In sections stained with H & E, extracellular and intracellular bodies of Nosema ceranae were detected. It should be noted that this study is first report of DWV infection in Iran. Also, intestinal pathological lesions of Nosema were reported for the first time in Iran. We found that there is a significant association between Nonsema or some viruses with CCD. However, the role of other factors such as unfavorable weather conditions, dust, pesticides, radio waves, etc, not be ignored in this situation.