عنوان پایاننامه
نشانه شناسی آدرس دهی در محیط های شهری
- رشته تحصیلی
- مهندسی عمران-سیستمهای اطلاعات جغرافیایی(GIS)
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی پردیس 2 فنی شماره ثبت: 3279;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75645;کتابخانه مرکزی پردیس 2 فنی شماره ثبت: 3279;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75645
- تاریخ دفاع
- ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
- دانشجو
- نگار علینقی
- استاد راهنما
- فرید کریمی پور
- چکیده
- "آدرس" به عنوان یک توصیف مکانی ارجاع دهنده به نقطه ای منحصر به فرد روی زمین، در کشورهای مختلف در قالب "سیستم های آدرس دهی" متنوع و به صورت ترکیبات متفاوتی از اجزا همچون عوارض مکانی، روابط مکانی، کدهای پستی و غیره بیان می شود. در این تحقیق، علم "نشانه شناسی" به منظور بررسی علل پیدایش و تأثیرات تفاوت های بعضاً بنیادین در نحوه آدرس دهی کشورهای مختلف به کار گرفته شده است. زبان مکانی به عنوان نشانه ای که امکان ارتباط انسان ها با یکدیگر و محیط اطرافشان را فراهم می کند در سطوح اصلی ساختارشناسی، معناشناسی، و کاربردشناسی قابل بررسی است. امروزه بیشتر سیستم های اطلاعات مکانی به منظور ارائه بهتر خدمات مکان مبنا، مجهز به موتورهایی برای تجزیه (فرآیند تجزیه آدرس به مؤلفه های سازنده) و زمین مرجع کردن (یافتن مختصات زمینی مقصد یک آدرس با تطبیق مؤلفه های تجزیه شده بر محل متناظر آن روی نقشه) آدرس ها هستند. از آنجاکه این فرآیندها عمدتاً مبتنی بر جنبه های ساختاری سیستم های آدرس دهی می باشند، اهم تحقیقات حاضر روی موضوع آدرس دهی حول مباحثی چون ارزیابی و بهبود دقت و صحت این فرآیندها متمرکز است. این تحقیقات با تأکید بر ساختار رسمی سیستم های آدرس دهی و با نگاهی متمرکز بر وجوه تعامل کامپیوتر با آدرس، کمتر به تعاملات روزمره انسان با آدرس پرداخته اند. به عبارت دیگر، جنبه های مرتبط با انسان در سیستم های آدرس دهی کمتر مورد بررسی قرارگرفته است. تحقیق پیش رو با درنظر گرفتن آدرس به عنوان توصیفی از مکان که ارتباط انسان با محیط را مشخص می کند، به مطالعه سیستم های آدرس دهی در سطوح نشانه شناسی پرداخته است. برای دست یابی به این هدف ابتدا مفاهیم آدرس دهی و مؤلفه های مردمی مورد استفاده آدرس دهی در کشورهای مختلف شناسایی شده اند. سپس با کمک ابزارهایی که نشانه شناسی در اختیار میگذارد، چرایی و چگونگی قرارگیری این مؤلفهها در آدرس بررسی شده اند. این موارد جهت ارزیابی صحت فرضیات مسئله در دو کلاس مختلف آدرس دهی رسمی و توصیفی مربوط به دو کشور ایران و اتریش ( به عنوان نمونه های مطالعاتی) از طریق طرح و توزیع پرسشنامه بررسی شده است. در نهایت، یک مدل پیشنهادی برای شبیه سازی نحوه تشکیل دانش مکانی بر مبنای مؤلفه های به کار رفته در سیستمهای آدرس دهی مورد مطالعه، در قالب یک مدل عامل مبنا ارائه شده و با مطالعه و آزمایش روی این مدل صحت عملی فرضیات تحقیق بر مبنای میزان اطلاعات قابل استخراج از یک آدرس به صورت نمودار و نرخ یادگیری بررسی گردیده است. نتایج به دست آمده از دیدگاه های نظری و عملی حاکی از آن است که سیستم های آدرس دهی توصیفی به رغم نداشتن ساختاری قاعده مند، که استفاده از آدرس را در خدمات مکان مبنا با مشکل مواجه می کند، به مثابه یک گزاره زبانی مکانی کامل، غنی از وجوه تعاملی و کاربردی مرتبط با انسان بوده و از همین رو نه تنها در انجام بسیاری از فرآیندها مکانی روزمره مثل راه یابی، بدون نیاز به کمترین ابزار کمکی قابل اتکاست، بلکه به رشد بیشتر و سریعتر دانش مکانی افراد نیز کمک می کند. این درحالیست که سیستم های ساختاریافته آدرس دهی رسمی بدون دراختیار داشتن ابزارهای ناوبری کامپیوتری، حداقل اطلاعات موردنیاز برای انجام فرآیند راه یابی را در اختیار نمی گذارد و همین امر منجر به وابستگی و کاهش یادگیری و کسب دانش مکانی از آن هاست. نتایج پیاده سازی مدل عامل مبنا برای دو سیستم آدرس دهی مورد مطالعه ایران و اتریش به عنوان نمایندگان آدرس دهی توصیفی و رسمی، با نرخ یادگیری و کسب دانش مکانی به ترتیب 2/9 و 3/1، مؤکد همین موضوع است. این اعداد سرعت یادگیری و کسب دانش مکانی عامل در مواجهه با 100 آدرس پراکنده در شهر را نشان می دهد. واژه های کلیدی: آدرس، سیستم های آدرس دهی،نشانه شناسی، ادراک مکانی، مدل عامل مبنا
- Abstract
- An address as a specification that refers to a unique location on Earth, is usually expressed in the form of an addressing system, i.e. as a combination of certain components (e.g. spatial features and their relations, postal codes, etc.). Addressing systems can be distinguished depending on their structure, as well as the types of the components used, which often correspond to social and cultural aspects. This thesis aims to study different forms of addressing systems under the principles of “Semiotics”. Human spatial language can be considered as a sign that provides the means for people to communicate with the environment, and therefore, can be examined through levels of syntax, semantics, and pragmatics. While there has been a considerable amount of research on the syntactic structure of addressing systems in order to evaluate and improve their quality, aspects of semantics and pragmatics have remained less explored. For humans, an address primarily corresponds to elements of their spatial mental representations, but it may also influence their spatial knowledge and tasks through the level of detail it provides. It is therefore not only important how addressing components are structured, but it is also of interest to study their meaning as well as the pragmatics in relation to an interpreting agent. This study, examined formal and descriptive addressing systems through the concepts of semiotics with an eye on the level of spatial information they provide for human and computer whether directly or by spatial reasoning. To this end, firstly the concept of addressing systems as well as the components people usually use for addressing in different countries are analyzed theoretically through the principles of semiotics. These theoretical findings are later assessed experimentally by an empirical study, through questionnaire, in Iran and Austria as representative countries for descriptive and formal addressing systems. Finally, an agent-based model is proposed for spatial knowledge acquisition and growth through formal and descriptive addresses. The spatial knowledge gained via each addressing system is examined by learning curves and rates. The theoretical and empirical findings suggests that although descriptive addressing do not have a predefined structure, which clearly makes it arduous for computers to deal with, is a rich source of spatial information for wayfinding task. Besides, this type of addressing helps the procedure of spatial knowledge acquisition and growth. However, formal addressing systems despite having a predefined structure, which makes it easy to be parsed and geocoded accurately by computes, are less compatible with humans’ spatial thinking and behavior. In other words, the strict structure of formal addresses prevents the flexibility to add the necessary spatial knowledge for wayfinding. Therefore, this type of addressing impose people to use navigation systems for finding the destination and the way to reach it. This dependency leads to less spatial knowledge growth through formal addresses. ] The learning rates of 9.2 and 1.3 measured for 100 Iranian and Austrian addresses distributed uniformly in parts of Tehran and Vienna, clarifies the differences that addressing components can make in humans’ spatial knowledge. Keywords: Addressing Systems, Semiotics, Spatial cognition, Agent-based Modelling