عنوان پایان‌نامه

نقد نظریه تقدم خدای اخلاق بر خدای دین



    دانشجو در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نقد نظریه تقدم خدای اخلاق بر خدای دین" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: P137;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 2478;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76658;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: P137;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 2478;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76658
    تاریخ دفاع
    ۲۸ شهریور ۱۳۹۵
    دانشجو
    مرتضی فیاض
    استاد راهنما
    محمدعلی عبدالهی

    موضوع این پایان نامه بررسی و نقد نظریه «تقدم خدای اخلاق بر خدای دین/فقه» است . نظریه فوق که در دو مقام ثبوت/تحقق و اثبات/شناخت به تبیین رابطه فقه و اخلاق پرداخته، راه حلی برای برون رفت از بحران فقه از طریق اثبات ابطال پذیری فتواهای فقهی است . مطابق نظریه فوق منشا اصلی تحقق فتواهای غیر اخلاقی، عقلانیت سنتی حاکم بر فقهاء بوده که در صورت نقد این عقلانیت و جایگزینی آن با عقلانیت جدید و تفکیک آموزه های تاریخی از فراتاریخی می توان بسیاری از فتوای غیر اخلاقی موجود در فقه را حذف کرد. اخلاق هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات نقش ابطال گری داشته و چارچوب فقه را مشخص می نماید.از منظر کلی نظریه «تقدم خدای اخلاق» از جنس نظریه های پیش از خود مانند قبض و بسط تئوریک شریعت، نقدی بر قرائت رسمی از دین ، عقلانیت و معنویت بوده چه این که بخش متنابهی از عناصر محوری نظریه فوق تکرار ادعاهای نظریه های پیش از خود بوده هر چند توجه نظریه فوق به مباحثی چون عقلانیت فقهی، حجیت ظنون عقلی ، اطلاق زمانی ادله، بناء عقلاء و مانند آن مابه الامتیاز نظریه «تقدم خدای اخلاق » بوده و بدین سبب شایسته نقد و ارزیابی مستقل است. این رساله تلاشی در جهت بررسی تحلیلی مبانی نظریه فوق و نقد آن است.در بخش اول با توجه به دو کتاب «اخلاق دین شناسی» و «دین درترازوی اخلاق» مبانی و ارکان محوری مصرح و غیر مصرح نظریه فوق استخراج شده و به صورت دقیق تحلیل شده است.در بخش دوم به نقد و ارزیابی نظریه فوق از دو منظر محتوایی و روشی پرداخته شده است.
    Abstract
    The issue of this dissertation is surveying and criticizing of theory of "priority of God of ethics to God of religion/religious jurisprudence. The aforesaid theory explaining the relationship between jurisprudence and morality in two positions as substantiation/realization and affirmation/recognition is a solution to annul unmoral judgments of jurisprudence which is named as crisis of jurisprudence. According to the theory, traditional and jurisprudential rationality governing jurists considered as original source of unmoral judgments. So lots of judgments in jurisprudence can be removed by criticizing this rationality and to replace it with modern and conventional rationality and to isolate historical teachings from trans-historical ones. In the writer's idea morality both in the position of substantiation and affirmation plays a canceling role and determine a framework and extent to jurisprudence. The theory of "priority of God of ethics to…" can be generally viewed as the former theories like contraction and expansion of theoretical sharia, a critique to official readings of religion, rationality and spirituality. Although a significant part of the main elements of the aforesaid theory is a repetition of the former assertions, it's focus is some issues like jurisprudential rationality, authority of rational assumption, predication of temporal reasons, wises foundation and etc… causing a difference in the theory and makes it to be qualified for independent criticism and evaluation. What is hold in the dissertation is an attempt to explain the foundations of the theory in first stage and to criticize it in next stage. In first section it is exactly brought out and explained the foundations and the basic implicit and explicit elements of the theory with a focus to (Morality of Theology) and (Religion in the Scales of Morality) and in second section the content and the method of the theory is evaluated and criticized and its foundation is also evaluated. Keyword