عنوان پایاننامه
سنجش آرای ماکس شلر درباره نسبت میان دین و اخلاق و مقایسه آن با آرای علامه طباطبایی
- رشته تحصیلی
- فلسفه دین
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002876;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82164;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002876;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82164
- تاریخ دفاع
- ۰۶ مهر ۱۳۹۵
- دانشجو
- حمیدرضا عرفانی فر
- استاد راهنما
- حسن قنبری
- چکیده
- دین و اخلاق دو مقولهی بزرگ بشری هستند که در زندگی او نقشهایی اساسی ایفا میکنند. دربارهی این دو مقوله و نسبت میان آنها تاکنون به انحای مختلف نظر داده شده و بحث شده است. در این نوشتار میخواهم به بررسی دو دیدگاه دراینباره بپردازم. نخست دیدگاه فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی، ماکس شلر و دیگر دیدگاه فیلسوف و عارف مسلمان علامه طباطبایی. اگرچه این دو دیدگاه ازنظر روش با یکدیگر فاصله دارند و شاید نتوان بهسادگی شباهتهای روشی بینشان یافت، امّا ازلحاظ نتایجِ کنکاشهای عقلیشان، میتوان در یک بستر مناسب به مقایسهی آرا نیز پرداخت. ماکس شلر پدیدارشناسی را سرلوحهی کارهای خویش قرار داده است و از اولین کسانی است که این روش فلسفی را در دین، اخلاق، فرهنگ و... تسری داد. او با مدنظر قرار دادن مفهوم «ارزش» و مطالعهی آن، ارزشهای دینی و اخلاقی را بررسی میکند و در یک رتبهبندی، ارزشهای دینی و قدسی را بالاتر از تمامی دیگر ارزشها، از جمله ارزشهای اخلاقی قرار میدهد. علامه طباطبایی نیز با طرح مبحث ادراکات اعتباری راهی جهت ورود به مبحث ارزش میگشاید که از آن طریق میتوان به ارزشهای دینی و اخلاقی و تعیین نسبت میان آنها پرداخت. با بررسی نظریهی اعتباریات و توجه به دیگر آثار علامه طباطبایی که در آنها فطرت دینی و اخلاقی را پیش کشیدهاند، نظری به مناقشات طرح شده دربارهی نگرش اخلاقی علامه طباطبایی میاندازیم. آنچه مسجّل است این است که نظریهی اعتباریات منتج به شکاکیت اخلاقی که اساس نسبیت اخلاقی است نمیشود. علامه طباطبایی پس از بحث دربارهی مکانیزم ادراک اعتباری، آن را معرفت بخش میشمرد و یک پای آن را در حقیقت میداند. چرا که این قسم ادراکات نیز مبنای طبیعی دارند و از حقایق برداشت میشوند. از نظر علامه اخلاق جزیی از اجزای سهگانهی دین است و جایی برای شکاکیت اخلاقی نیست. همانطور که ماکس شلر نیز اخلاق را با محتوای ارزشنگر آن از شکاکیت و نسبی گرایی دور میداند.
- Abstract
- Religion and morality are two of the great mankind topics which plays a major role in his(our, their, human's) life. There has been lots of opinios and discussions on these topics and their relationship in many ways. In this writing I want to examine two perspectives in this matter. First, German phenomenologist and philosopher, Max Scheler and Muslim mystic and philosopher Allameh Tabatabai. These tow prespectives in spite of having distance in their methods, and finding similaty of methods between them may not be an easy task; but comparing their opinions in a convenient platform is approachble. max scheler put phenomenology as a guideline in his works and is a pioneer on developing thise philosophical approach in studing religion, marality, calture etc. He examines moral and religious values by considering and studing the concept of "value". And in a ranking, he puts religious and sacred values above all other kind of values, including the ethical values. by addressing credintial Perceptions Tabatabai opens a way into the matter of value which through that attending to moral and religious values and their relationship is possible. According to the theory of "conceptual perceptions" and other works of Allameh Tabatabai in which they advocated religious and moral nature, we'll have a glance to theoretical disputes on Tabatabai's ethical attitude. What is certain is that the theory of "conceptual perceptions" does not lead to moral skepticism, which is the basis of moral relativism. Tabatabai after discussing the mechanism of conceptual perception, claims it to be comprehensible. Such perceptions are also natural because of the facts they rooted into. According to Allama Tabatabai ethics is an element of triple element of religion and there is no room for moral skepticism. As Max Scheler also took ethics with its moral value content far away from the skepticism and relativism. Keywords: Religion, morality, Max Scheler, Allameh Tabatabaei, phenomeno