عنوان پایان‌نامه

بررسی اصل ارسطویی تشخیص نزد ملاصدرا



    دانشجو در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی اصل ارسطویی تشخیص نزد ملاصدرا" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76158;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76158;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2426ف;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2426ف
    تاریخ دفاع
    ۲۹ شهریور ۱۳۹۵

    در دو سنت فلسفی شرق اسلامی و غرب لاتینی، فیلسوفان برای تبیین جزئیات همواره در جستجویی مدام بوده‌اند؛ به عبارت دیگر، چیست آن‌چه که یک شیء را همان شیء، و نه چیزی دیگر، می‌گرداند؟ تمایز دو فرد از یک نوع به چیست؟ ما، به عنوان فاعل‌های شناسا، چگونه دو شیء جزئی را از هم تمییز می‌دهیم؟ آیا «تمایز» با «تشخّص» تفاوت دارد؟ در سنت اسلامی، شاهد جریانی در تبیین جزئیات هستیم که در پی گریز از ذهن‌گرایی مشائی و حرکت به جانب عین و حاقّ اشیاء عینی می‌باشد. سرچشمه‌های این رویکرد، اگرچه در نزد شارحان نوافلاطونی قابل مشاهده است، لیکن نخستین بارقه‌های ملموس آن نزد ابن‌سینا، و سپس به شکلی کاملا روشن نزد سهروردی قابل مشاده است. سهروردی آغازگر راهی است که تأثیر بارز آن در آثار میرداماد مشهود است. در انتهای این بررسی، به ملاصدرا پرداخته می‌شود که به شکلی قابل تأمل، سخنان میرداماد استاد خویش را در باب تشخّص بازگو می‌کند. در این تحقیق، که از ریشه‌شناسی واژه «شخص» در یونان باستان آغاز و به سخنان ملاصدرا در دوره صفویه ختم می‌شود، به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که نوعی آگاهی نسبت به ناکارآمدی نظام مشائی در فهم و تبیین جزئیات در حال شکل‌گیری بوده است، که دست آخر، تنها راه شناختِ آن‌ها را رجوع به عالم عینی و خود جزئیات می‌داند.
    Abstract
    Throughout the history of Western philosophy, there has been an unending debate over 'the Aristotelian principle of individuation'; a problem which was never discussed explicitly by Aristotle himself, though the 'medievals' delved into it and dedicated some large part of their efforts to its elaboration. Admittedly, in spite of their Western peers, the Islamic philosophers did not find this problem—as it came to be known in later scholasticism as the problem of the Principle of Individuation—worthy of much attention, however, there were philosophers like Avicenna, Suhrawardi, Mir Damad, and Mulla Sadra who showed a great degree of ingenuity with regards to the solution of this "problem". In short, in Islamic philosophers' treatment of the individuals, there is a subtle tendency growing as it draws towards the ?afavid period: a movement which epistemologically depreciates abstract concepts and, instead, emphasizes on the invaluable role of intuition and direct encounter with the objects—this intuition includes the whole gamut of objective knowledge ranging from sense perception (al-ma'rifah al-?iss?) to mystical, intuitive knowledge (al-ma'r?fah al-'irf?n?). In this dissertation, one of our objectives is to show that the mentioned departure from the mental, abstract realm toward the external, concrete reality starts by the crucial discovery of Suhrawardi whereby he highlights the individual identity (al-huw?yyah al-shakh??yyah) of the individuals: 'distinction' is different from 'individuation'; in other words, Suhrawardi's discoveries and inventive solutions came to serve as a turning point in the history of Islamic philosophy. Keywords: the Principle of Individuation, distinction, Aristotle, Avicenna, Suhrawardi, Mir Damad, Mulla Sadra